جادوگر
‌‌ ‌‌‌
امشب داشتم يه كم اينور و اونور ولگردي مي‌كردم. كلي مطلب هم آماده كرده بودم كه داشتم استخاره مي‌كرده چي بزارم و يا درباره چي حرف بزنم. اما يكدفعه نگاهم به مطلبي افتاد كه همه‌ي پيش فرضيات من رو به هم ريخت.
اين مطلب رو توي روزنامه ايران ورزشي پيدا كردم
ورزشي نيست اما توصيه مي‌كنم بخونيد. ببينيد ما ملت تا كي مي‌خواهيم اينقدر خر باشيم.
ميگن خريت شاخ و دم كه نداره........
‌‌
ادعاى استفاده از جادوگر در برخى از تيم ها چگونه ثابت مى شود؟ شايعه حضور يك رمال ليگ برتر را به هم مى ريزد؟ پاسخ اين سؤال قطعاً منفى است. اما يك شنيده عجيب و غريب و اظهاراتى كه درباره اين «شنيده» از اهالى فوتبال نقل مى شود آنقدر وسوسه برانگيز است كه ارزش يك پيگيرى همه جانبه را داشته باشد. داستان، ولى از كجا شروع شد؟ قبل از بازى حساس تيم هاى پيكان و سايپا، نادر فريادشيران، مربى فعلى پيكان و قبلى سايپا، پرده از يك ماجراى عجيب برداشت. فريادشيران گفت: «مى توانيم سايپا را ببريم، البته اگر بتوانيم از پس نيروهاى ماوراى طبيعى آنها برآييم.» اين نيروهاى غير طبيعى چه بود؟ فريادشيران توضيحات بيشترى مى دهد: «زمانى كه من و حاجى (مايلى كهن) در سايپا بوديم با شخصى به نام بهمن دهقان به منزل كسى رفتيم كه مى گفتند نيروهاى خاصى در درونش وجود دارد. دليل رفتن ما فقط كنجكاوى بود. آنجا آقايى آمد سراغ ما كه درويش مسلك به نظر مى رسيد. يك كوه شمع نشانمان داد كه ظاهراً افرادى براى گره گشايى آنها را روشن كرده بودند. پيشنهاد همكارى داد اما ما آن را رد كرديم و برگشتيم.» اين آغاز ماجرايى بود كه به مرور همه درباره آن حرف زدند. سوژه به قدرى جالب بود كه در بازى سايپا- پيكان همه منتظر يك اتفاق خاص بودند تا بيفتد. اين اتفاق البته افتاد و از ديد خبرنگار يكى از روزنامه هاى ورزشى پنهان نماند. خبرنگار مذكور فرداى روز مسابقه از حضور شخصى در ورزشگاه نوشت كه با سلام و صلوات و سوار بر يك زانتياى مشكى او را به استاديوم آورده بودند. به نوشته اين روزنامه اين شخص كه ظاهر عجيب و غريبى هم داشت دور زمين مى گشت و چيزهايى مى گفت و «فوت» مى كرد!اما اين شخص كه بود؟ شنيده ها مى گفت كه اين شخص «امير- الف» نام دارد و در كلاك كرج ساكن است. او فصل گذشته به ملاقات نادر فريادشيران و محمد مايلى كهن مى رود و به آنها مى گويد از نيروهايى برخوردار است كه مى تواند باعث موفقيت آنها شود. مايلى كهن او را از خود مى راند. شخص مذكور به سراغ يكى ديگر از تيم هاى ليگ برترى مى رود (كه اتفاقاً فصل گذشته مقام خوبى كسب كرده است) و قراردادى به ارزش ۱۵ ميليون تومان مى بندد. اين شخص بعدها ادعا كرده اخراج مايلى كهن از سايپا و سپس از تيم ملى اميد ايران نتيجه نفرين او بوده است. گفته مى شود تيمى كه با اين فرد قرارداد بسته و به مقام خوبى نيز دست يافته، پول او را پرداخت نكرده و مشمول نفرينش شده است! اين شخص مدعى شده بود كه عارضه سرمربى اين تيم قبل از آغاز فصل و ناكامى اين تيم در اين فصل نتيجه پرداخت نكردن پول او و عصبانيتش است! آنهايى كه منزل «الف- الف» در كلاك كرج را ديده اند، آن را اين طور توصيف مى كنند: روى ديوارها سپرهايى نصب شده و شمشيرها از در و ديوار آويزان است. در دستان اين شخص هميشه تسبيح هاى بلند ديده مى شود و محاسن بلندى نيز دارد. گفته مى شود كه او كارگر اخراجى يك كارخانه خودروسازى است. اين فصل با تيمى كه از موقعيت خوبى نيز در جدول برخوردار است قراردادى به ارزش ۲۰ ميليون تومان منعقد كرده. حتى گفته مى شود او در رقابت هاى پلى آف با يكى از تيم هاى حاضر قرارداد داشته و مسؤولان تيم مذكور براى او اتاقى در هتل تدارك ديده بودند تا همراه تيم باشد. صعود تيم به ليگ برتر حاصل تلاش هاى او بوده است! شيوه كار او حضور در تمرينات تيم هاست و نيز در برخى از بازيها؛ اما او معمولاً اسامى برخى از بازيكنان تيم ها را مى گيرد تا روى آنها كار كند! در يكى از رقابت ها وقتى تيمى كه با او قرارداد بسته بود از حريف شكست مى خورد و شكايت نزد او مى آورد، او پاسخ مى دهد كه نام زننده گل در ليست اسامى كه تحويلش شده، نبوده و او مقصر نيست! مى گويند اوج كار اين رمال و جادوگر در يكى از بازيها بوده است كه داور از پنالتى گرفته شده صرف نظر مى كند و همان توپ تبديل به گل برترى تيم حريف مى شود! تكذيب و تأييد با گفته هاى فريادشيران، مربى پيكان، انگشت اتهام به سوى سايپا نشانه رفته است. آيا اين تيم است كه از رمال استفاده مى كند؟ مهدى هاشمى نسب پاسخ مى دهد: «اى كاش اين حرف ها درست بود. اگر اين طور بود ما صدرنشينى را از دست نمى داديم. موضوع خنده دارى است. اما اگر از رمال استفاده مى شود، دعا مى كنم كه ادامه داشته باشد. اگر رمال و جادوگر اين قدر تأثيرگذارند پس چرا ما در بازيهاى قبلى پيروز نشديم؟ اگر سايپا به خاطر جادوگرهايش صدرنشين مى شود پس بقيه تيم ها هم بروند سراغ رمال ها. من صدرنشينى سايپا را لطف خداوند و ذكاوت مديريت، مربيان و بازيكنان تيم مى دانم، نه جادوگرى و اين حرف ها.» مجتبى تقوى، سرمربى تيم سايپا هم به كل منكر قضيه مى شود و در انتهاى حرف هايش مى گويد: «اگر چنين چيزى وجود دارد خدا از ما نگذرد.»احمدى سخنگوى باشگاه از بيخ و بن ماجرا را تكذيب مى كند.يكى از بازيكنان اين تيم كه مايل نبود اسمش نوشته شود، فقط مى گويد: «من هم شنيده ام!» و يكى ديگر: «بازيكنان تيم هاى ديگر به شوخى به من مى گويند راستى از جادوگر تيمتان چه خبر؟ من شنيده ام ولى خودم نديده ام.»تمام اين حرف و حديث ها باعث شد تا خبرنگار و عكاس ايران ورزشى راهى منطقه كلاك كرج شوند و سراغ خانه «الف- الف» را بگيرند!
‌‌‌
نظر شما چيه ؟‌؟؟ !!!!!
يادگاري (1)
در ساعت۴:۳۸ بعدازظهر, Blogger توسن نوشته ...

اینا جداً مطالب روزنامه بود؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
دم ورزشکارا و مربیاشون و مسئولان تیمهای ورزشی گرم!فکر میکردم این خاله زنک بازیا مخصوص خانم هاست!
راستش نظری ندارم ...چرا یه نظر دارم، میگم اگه واقعاًموثره واسه تیم ملی هم یه جادوگراستخدام کنن!

 

ارسال یک نظر

منو
آواي دل
Your Browser doesn't Have Special Plugins...Please Use IE or FireFox or Opera
ياران
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است