هكر
‌‌‌‌‌‌‌
دو روز پيش كه داشتم از خونه به سمت دانشكده مي‌آمدم توي راه فكرم مشغول يه مطلب بود كه بنويسم توي وبلاگ و البته داشتم پيش خودم عكس‌العملها و كامنت‌ها رو بررسي مي‌كردم ببينم اگه فلان مطلب رو بنويسم چي خواهم شنيد و يا براي فلان مطلب فلان شخص چه كامنتي بگذارم.
توي همين گير و دار بودم كه هواسم رفت پيش كامنت‌ها. مي‌خواستم داخل وبلاگ كامنت بگذارم اما نه به اسم بائوباب. قبلا داخل بلاگر بايد يا به اسم خودت كامنت مي‌گذاشتي يا با اسم ناشناس. اما چند وقتي هم هست يك گزينه ديگه به اسم ديگران هم اضافه شده. يعني مي‌توني با يك اسم و آدرس وب‌سايت يا وبلاگ بري و كامنت بگذاري. اينجا بود كه يه فكر پليد به ذهنم رسيد.
خوب اگه كسي بياد در قسمت ديگران اسم من (بائوباب) رو بنويسه كامنت به نام من ثبت مي‌شه؟ مگه نه ؟؟؟؟
اينجا بود كه در اولين فرصت خودم رو به كامپيوتر رسوندم و اين گزينه رو امتحان كردم. نه!!! ظاهرا جواب مي‌داد. حالا بايد يك قدم جلوتر مي‌رفتم. اينبار غير از اينكه بائوباب رو وارد كردم در قسمت وب‌سايت شخصي آدرس پروفايل خودم رو كه سيستم بلاگر مي‌ده وارد كردم. باز هم قبول كرد. ديگه با اصلش هيچ فرقي نداشت. فقط دو اشكال وجود داشت.
اوليش اين بود كه من آدرس ايميلم فعاله. يعني كامنت‌ها رو با آدرس ايميلم مي‌فرسته و از اونجايي كه همه كامنت‌ها به ميل باكسم فوروارد مي‌شه، داخل ميل باكسم بائوباب با آدرس ايميل ناشناس مي‌اومد. در صورتيكه با آدرس ميل خودم بايد مي‌اومد.
دوميش هم اين كه وبلاگ من با آدرسهاي ناشناس در قسمت كامنت مشكل داره و اساسا فرمتش به هم مي‌ريزه.
خوب حالا مواد لازم فراهم شده. بايد يكي رو به شكل جدي حال گيري كنم. از بچه‌هاي وبلاگ مجنون كه بنيامين و ساغر هستند كه اگه براي اون دوتا كار انجام مي‌دادم مزه‌ش از بين مي‌رفت يا حداكثر بهم زنگ مي‌زدند. بنابراين بهترين گزينه بچه‌هاي باد صبا بودند. به خصوص اينكه وبلاگ باد صبا با اون مورد دوم هم مشكل نداشت.
از گزينه‌هاي باد صبا هم آسمان و ساقي و نومد و نويسنده‌ي مهمان كه هيچ اصلا هيچ شناختي نسبت بهشون نداشتم مي‌موند رييس‌الكتاب و هري‌پاتر.
از اونجايي كه اصولا هري آدم بي‌حاليه و كلا اگه به نام اون كامنت مي‌گذاشتم ممكن بود خود هري هم نفهمه چي‌شده و از اونجايي كه رييس رو خيلي باجنبه‌تر از بقيه مي‌ديدم اساسا به دلم افتاد حال‌ گيري رو با رييس امتحان كنم. فقط خداخدا مي‌كردم كامنت‌ها به ميل باكس رييس فوروارد نشه. چون در اين صورت سريع لو مي‌رفتم و اصولا حال گيري از خودم اتفاق مي‌افتاد.
خلاصه با هزار اميد و آرزو كامنت رو گذاشتيم. (ذيل مطلب لب كارون هري) و زيرش هم با اسم بائوباب امضا كردم. حتي دوبار هم امضا دادم كه مطمئن بشوند خودمم.
خوشبختانه جواب داد. هنوز دقايقي از گذاشتن كامنت نگذشته بود كه سر و كله‌ي رييس پيدا شد و به خيال اينكه هك اتفاق افتاده هرچي مي‌تونست بار من بيچاره كرد و مايه مسرت و شادماني ما گرديد.
خيلي دوست داشتم كه اونجا باشم و قيافه رييس رو وقتي كامنت رو خونده ببينم. بايد خيلي خنده‌دار بوده باشه.
پس فعلا رييس، 2 بر صفر به نفع من تا بعد.
‌‌‌‌‌
نكات اخلاقي ماجرا:
1- هیچوقت به یه بره اعتماد نکنین، ممکنه گرگ باشه تو لباس بره. و هیچوقت فکر نکنین همه آدما اصلاح پذیرند.
2- مهمتر از این: به هیچ گرگی اعتماد نکنین... توبه گرگ مرگه.
3- هيچ وقت فكر نكنيد من شرافتمندم چون متاسفانه اشتباه میکنيد.
4- يادتون باشه به همون سرعتي كه فحش مي‌دين لازم نيست جواب بدين و اصلا برا چي جواب بدين.
5- مي‌تونيد تا مدتها قهر باشين.
‌‌‌
پيام
بيخود به دلتون صابون نزنيد. فعلا قصد جنگ ندارم. رييس رو نمي‌دونم اما ما فعلا آتش بس. ساغر و بنيامين سريع به سرحدات مرزي بازگردند.
‌‌‌‌‌‌
ختم كلام
سعي كنيد هميشه ديد وسيعي داشته باشيد. و با اولين نظر قضاوت نكنيد. اصولا همه عادت دارند بيشتر از نوك دماغشون رو نمي‌بينند و همين باعث تفاوت‌هاي مديدي مي‌شه. مثلا من كه دماغم از همه بزرگتره ديد وسيع‌تري نسبت به همه دارم.
J)
يادگاري (2)
در ساعت۸:۳۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

سلام
از آشنايي با شما خوشحالم.اما در مورد مطلب:چه بهتر هست كه همه خودمان باشيم و هدف را رشد شخصيتي خود قرار دهم ،با رشد خودمان قطعا"محيط پيرامون هم رشد خواهد كرد.موفق باشيد
نسيم بهار

 
در ساعت۸:۳۶ بعدازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

عذر خواهي:مطلب قبل را اصلاح كنم«...خودقرار دهيم...» موفق و سربلند
نسيم بهار

 

ارسال یک نظر

منو
آواي دل
Your Browser doesn't Have Special Plugins...Please Use IE or FireFox or Opera
ياران
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است