سلام اسرين خانم
فكر كردم جوابي به نوشته اي با عنوان «
از او که گفت يار توام ولی نبود يا you I'm fine without» كه ديروز حين بلاگ گردي خوندم بدم. وقتي ديدم هيچ مردي جوابي به ايرادهاي شما نداده متعجب شدم، البته شايد حضوري بوده و نيازي به نوشتن در بلاگ نبوده يا اينكه شما جوابشون رو پاك كردين ولي من نظر فعلي خودم رو ميگم كه شايد درست يا غلط باشه يا بعدها عوض بشن.
از اونجايي كه اول عصباني ميشم و بعد فكر ميكنم ، بعد از خوندن مطلب كلي قاط زدم ولي كم كم به اين نتيجه رسيدم كه جوابي بدم. چند تا سوال كردين كه به تدريج پاسخ مي دم .
شايد شما اونقدر قوي باشيد كه ده تا مرد 200 كيلويي رو نقش زمين كنيد ولي اساسي ترين نفاوت شما با مردها در ديد زنانه و مردانه هست. به نوشته تان نگاه كنيد ، مي بينيد كه يك متن زنانه هست و رفتار مردها حتي اونايي كه از سوسك يا تاريكي ميترسن رو درك نمي كنيد.
از نظر اسلام كه زن نبايد بدون اجازه مرد جايي بره كه در اون صورت نشوز ميشه و ساير ماجرا ، حالا فرض ميكنم شما مثل من با اسلام و اين نظرها اصلا كار نداريد و شايد اصلا قبول نداريد پس يه جور ديگه حرف مي زنيم.
وقتي پسري ميره خواستگاري اگر قبلا با دختره داستان نداشته باشه ، ديد اوليه اش بيشتر خانواده دختر است و اونايي هم كه رابطه داشتن باز شامل اين مساله هستن حالا دختر خانم بايد بگه كه چه چيزايي مي خواد كه يكي اش انواع آزادي ها ميتونه باشه ولي از جايي كه خواستگار كمه بيشتر دخترها خودشون رو سربزير و مطيع نشون ميدن چه اگر خلاف اين رفتار كنن ، خب سن ازدواجشون بالا ميره. شما چرا از دخترا نپرسيدين كه چرا شوهري رو انتخاب كردن كه صلب آزادي مي كنه ؟ همون طور كه من و شما مي دونيم امروزه پسراني كه زنانشون رو به مهموني هاي آنچناني ميبرن و تو سالن ميشينن و در تنهايي نوشيدني ( آبكي ) مي خورن و خانمشون با چند نفر ديگه در طبقه بالا در حال مذاكره هستن كم نيست (اميدوارم متوجه منظورم شده باشيد ). ماشالا تنوع عقيده در جامعه فعلي زياده و دختر خانمها ميتونن منتظر باشن يا حتي پسري پيدا كنن كه سازگار با خواسته هاشون باشه كه البته يكي از سرگرمي ها و كارهاي غالب دختراي مجرد پيدا كردن و ايجاد ارتباط با پسراي مورد علاقه شان هست. اگر هم شوهر مطلوب پيدا نكردند ، خب معلومه كه مجرد بمونن و از آزادي و رفاه خونه پدر متنعم باشند خيلي بهتره . پس نشونه بردن انگشت اتهام به مردها و لعن كردنشون و حمايت از خانمهايشان بي انصافيه.
نميدونم چرا علاقه زيادي به قاطي كردن مسايل داريد مثلا هر نگاهي به دخترها رو بد ميدونيد يا هر حرفي به خانمها رو با يك معني تعبير ميكنيد. مطمئنا جنس نگاه و متلكي كه به يك دختر چادري پوشيده با دستكش و ساير لوازم جانبي نثار ميشه با نگاه و متلكي كه سهم دخترايي ميشه كه مانتوهايشون بدن نماست و رنگ و نوع لباسهاي زيرشون معلومه فرق داره. من وجود نگاه و متلك رو براي همه دخترها قبول دارم ولي اين رو هم ميدونم كه محتواشون متفاوته.
حالا يك مساله اي رو من مطرح مي كنم. شما شاكي هستيد كه يعني چي شوهران دوستان شما تمايل ندارن كه خانمهاشون با مردهاي همكار (كه شايد قبلا با هم بيرون مي رفتن و ممكن بوده گزينه اي براي ازدواج مي بودن) براي خوردن غذا همراه باشند؟ شما فرض كنيد مي خواهيد با چندتا از مردهاي متاهل همكار بيرون بريد و غذا بخوريد ، تصور مي كنيد چندتاشون به خانمهاشون گفتند ؟ يا چندتا از خانمها راضي هستند بدون حضور آنها شوهرانشون به چنين مراسمي بروند؟ به نظر شما در صورتي كه گروهي از خانمها و مردان متاهل همكار براي نهار بيرون بروند و بعدا به همسرانشون بگن ، خانمهاي اين گروه بيشتر مورد بازخواست و شماتت و رشك و ظن قرار ميگيرند يا آقايان؟ مطلبي كه اينجا واضح هست اينه كه اگر زندگي زناشويي رو به عنوان يك تابع براي تكامل عواطف و شخصيت دو طرف بدونيم بايد رفتار قبل و بعد از ازدواج مثل دو پارامتر x و y در بسياري موارد تغيير كنه.
چندتا دختر ميشناسم كه وقتي قبلا حرف از شوهر كردنشون به ميون مي آمد انگار داشتن گوشت موش مرده مي خوردن و حساسيتشون اونقدر اوج ميگرفت كه بايد يه آدرنالين تزريق مي كردن ولي يكيشون زن يه بچه با پنج سال اختلاف و البته كوچكتر شد و يكي ديگه هم فعلا ازدواج خواهر و برادر كوچكترش رو ممنوع كرده تا بختش سفيد بشه . حالا نكته كجاست ؟ دختر اول ، عروس يه خانواده متمول شده و ديگه از اون حرفاي خاله زنكي مثل « من شوهر نميكنم كه آقا بالا سر نداشته باشم » يا « شوهر كردن يعني حماقت » با « من ميرم خارج كه گير مرداي حسود ايراني نيافتم و حق و حقوق زنان رعايت بشه » و ... خبري نيست. اين دخترها چون روشون نميشه بگن شوهر پولدار ميخوان بهونه ميارن و الكي خودشون رو لوس ميكنن و فكر ميكنن حافظه سايرين پنچره و همه چيز زود فراموش ميشه.
بهتر بود شما به جاي اينكه از دست شوهران دوستانتون عصبي باشيد و در زندگي آنها دخالت كنيد و هر چه بد و بيراه بلد بوديد نثار مردها كنيد و زنانشون رو شارژ كنيد تا اونجايي كه اين خانمها به جاي گفتن دلايل شوهرانشون به تمجيد از شما و ارايه به به و چه چه بپردازند متني مينوشتيد و پارامترهاي همسر ايده آلتون رو بيان ميكردين يا دفتر مشاوره اي راه بياندازيد و جلوي بدبخت شدن ساير دخترها رو بگيريد.
بعد از اين حرفها چندتا فيلم در قسمت نظرها براي خوانندگان اين مطلب معرفي و بعد از 2 روز حذف ميكنم كه شرايط زندگي خانوادگي در آمريكا و اروپا رو به چالش كشيده ، لازم بگم اين فيلمها پر از صحنه هاي شنيع هست و اگر شما خوشتون نمياد يا سنتون كمه پيشنهاد مينكم نبينيد.
اگر جايي تند رفتم عذر ميخوام ولي خواهش ميكنم به حرفهاي منطقيه يك ايدزووي بي منطق فكر كنيد قصد من فقط جواب دادن به « يعني چي ها » و « چراهاي » شما بود و اينكه خيلي از رفتارهاي ما حسي و رواني است و ديدن بعضي زندگي ها كه بدون دليل مهمي گسسته شدند حساسيتهاي به جا و نابجايي در همسران ايجاد ميكنه كه احترام به خواست طرف مقابل كه ممكنه نرفتن به يك مهماني دوستانه در حين وقت نهاري در شركت و موكول كردن آن به زماني مناسب تر يا حتي همراه با همسران باشه عامل آسايش خانواده و افزايش پاسخهاي مثبت به ساير درخواستها باشه منظورم اينه كه تصميمها بايد بسته به شرايط باشه و بله يا نه مطلق يعني پاك كردن صورت مساله اگر پدري موافق تنها بيرون رفتن دخترش نيست بايد براي از راه بدر نشدن فرزندش شرايطي رو فراهم كنه كه هم خودش مطمئن باشه و هم جگرگوشه اش با اسرين خانم بره پيتزا بخوره در انتها اگر بخوام آرزوي پيشرفت براي شما كنم ميگم ايشالا مانتوتان بلند و بلندتر باد .