خوب من ديدم تقويم نويسي مد شده و براي اينكه در اين يكي مورد عقب نباشم خودم رو نيمه محكي زدم ، حالا سياحت كنيد :
پس پريشب : بزرگترين خيانتي كه مي تونستم در حق كسي بكنم رو به يكي از رفقا كردم و با مغلطه كاري مجابش كردم كه شرايطش براي ازدواج مهياست و محاسني ازش گفتم كه خودم تا اون موقع در رفيقم پيدا نكرده بودم . البته تن خودش مي خاريد واگر از من مي پرسيد كه اگه لالايي بلدي چرا خوابت نميبره ؟ كم مياوردم . اتفاقا دقيقا بعد از جدا شدن ازش با يكي از دوستان خف مخالف اين حرفاي دخترونه اختلاط كردم و حظي بردم.
پريشب : جاتون خالي تا ساعت 3 صبح با پسر عمه ام فيلم مي ديدم اوليش sleepless in seattle با هنرمندي تام هنكس و مگ رايان بود كه با وجود اينكه موسسه تصوير دنياي هنر تيكه پاره اش كرده بود خوشم اومد و اون يكي فيلم ديگه به سن و سال شماها نمي خوره ، در ضمن يادتون باشه ساعت 10 حتما بريد بخوابيد.
ديروز : تولد خوشگل خوشگلا بود تولد كسي بود كه به قول خودش از يوسف نبي نمكي تر بود. آرزو ميكنم خودتون و نسلتون تو تولد و غم خودش و بچه هاش هميشه حاضر باشيد. در ضمن يكي ديگه از دوستان تپلي ما در اين روز نامزد كرد ، خب خدا رفتگان شما رو هم بيامرزه. (در پرانتز : ايشالا خوش و سفيد بخت بشن و لپ اين دوست ما همچنان كشاني باقي بمونه و هيچ وقت آويزون نشه. خوش به حال دختره خوب پسري نسيبش شد )
امروز : القصه اصل ماجرا امروزه ، تا نيم ساعت ديگه ( الان 1:10 ) مي خوام برم جايي كه دلم هوسش رو كرده بود و بايد از نزديكتر همون سلامي كه چند وقت پيش اينجا گفته بودم رو عرضه كنم ، مي دونم اگر خبر داشتين چي ميگفتين ، چشم حتما سلام شما رو هم مي
رسونم.
( خارج از تقويم : قدم نو رسيده فافا رو تبريك ميگم ، به جمع ما خوش اومدي بابا جان.راستي آهنگ هفته رو كه بالا سمت راست ، كنج عزلت گزيده از دست ندين كه من كلي باهاش حال كردم. دست مسبب درد نكنه )
التماس دعا !