اينم فال من ....
مرا ميبيني و هر دم زيادت ميکني دردم
تو را ميبينم و ميلم زيادت ميشود هر دم
به سامانم نميپرسي نميدانم چه سر داري
به درمانم نميکوشي نميداني مگر دردم؟
نه راهست اينکه بگذاري مرا برخاک و بگريزي
گذاري آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردي بگيرد دامنت گردم
فرورفت ازغم عشقت دمم دم ميدهي تاکي؟
دمار از من برآوردي نميگويي برآوردم
شبي دل را به تاريکي ز زلفت باز ميجستم
رخت ميديدم و جامي هلالي باز ميخوردم
کشيدم در برت ناگاه و شد در تاب گيسويت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
تو خوش ميباش با حافظ برو گو خصم جان ميده
چو گرمي از تو ميبينم چه باک از خصم دم سردم
دستت درد نکنه. لینک خوبی بود. فالم فال قشنگی در اومد:)
گلبرگ راز سنبل مشكين نقاب كن
يعني كه رخ بپوش و جهاني خراب كن
بنشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شيشه هاي ديده’ ما پر گلاب كن
بگشا به عشوه نرگس پر خواب مست را
وز رشك چشم نرگس رعنا به خواب كن
زانجا كه رسم و عادت عاشق كشي تست
شمشير كين به خون دل ما خضاب كن
ما بخت خويش و خوي تو را آزموده ايم
با دشمنان قدح كش و با ما عتاب كن
ايام گل چو عمر به رفتن شتاب كرد
ساقي به دور باده گلگون شتاب كن
بوي بنفشه بشنو و زلف نگار گير
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب كن
حافظ وصال مي طلبد از ره دعا
يا رب دعاي خسته دلان مستجاب كن
روز حافظ را تبريك ميگم و آرزو مي كنم كه دوست سرماخورده مان كه قرار بود به مناسبت امروز مطلبي بنويسه هر چه زودتر بهبود يابد. از بائوباب به خاطر كار قشنگش و لينك تفال تشكر ميكنم. اين هم از فال من البته غزل بالا با نسخه علامه قزويني اندكي فرق داره ولي من بهتر ديدم اينطور بمونه. همچنان حافظ به من نهيب رفتن عمر را ميزند
سلام
دستتون درد نکنه که نذاشتید حافظ غریب بمونه. من که حالم هنوزم خوب نشده، فکر کنم از این آنفلانزاهای کشنده گرفتم.
از حافظ هم معذرت می خوام.البته یادش بودم ولی خوب نشد.
دعا کنید خوب بشم از خجالت شما و حافظ در بیام.
یا علی
سلام بر اهالی مجنون:) خوبید؟
من که زیاد اهل فال نیستم ولی این یکی شانسی شانسی بامزه هماهنگ شد با موضوعی:)