عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد ..
جمعه بعد از ظهر توفيقي دست داد و با تني چند از دوستان براي انجام مراسمي از تهران خارج شديم.
گوشي يكي از دوستان مدام اين آواز محمد اصفهاني رو پخش مي‌كرد.
‌‌‌
زين گونه‌ام كه در غم غربت شكيب نيست ..
گر سركنم شكايت هجران غريب نيست ..
‌‌
جانم بگير و صحبت جانانه‌ام ببخش ..
كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست ..
‌‌‌
گم گشته ديار محبت كجا رود ..
نام حبيب هست و نشان حبيب نيست ..
‌‌‌
عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد ..
اي خواجه درد هست وليكن طبيب نيست ..
شعر: حبيب خراسانی
‌‌
الحق كه شعر زيبايي داره و آهنگي دلنشين‌تر. به نظرم اين آواز تو كل كاست نون و دلقك اصفهاني تك از آب دراومد و به عبارتي مايه آبروي كاست شد (البته نظر شخصي من است).
بيت آخر آواز فكرم رو به خودش مشغول كرد، هرچه زير و رو كردم چيزي به ذهنم نرسيد، علي‌الخصوص مصرع دومش "اي خواجه درد هست وليكن طبيب نيست..."

نيم ساعتي رو روي يكي از قبور اطراف دور از هياهو نشسته بودم و براي خودم آواز مي‌خوندم، چيزي به ذهنم مي‌رسه، حافظ يه جايي مي‌گه كه:
‌‌
طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك
چو درد در تو نبينيد كه را دوا بكند
‌‌‌
نظر شما چيه ؟؟؟!!!

اضافات:
ديروز اين مطلب رو نوشته بودم و مي‌خواستم آپلود كنم روي وبلاگ. موقع نماز بود، داشتم وضو مي‌گرفتم كه يادم افتاد ...
‌‌
عاشق كه شد كه يار به حالش نظر نكرد
اي خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست
‌‌‌
حالا به اين ميگن لقمه رو دور سر گردوندن، بيت بالا مستقيما روبروي بيت حبيب خراسانيست اما من دو روزه دارم دنبال مصاديقش مي‌گردم. به هر صورت خوشمان آمد چون بيتي كه اول هم به نظرم رسيده بود (البته اين رو بگم اولي رو چون استاد خونده بود زودتر به ذهنم رسيد) مصداق همان جوابيه حبيب خراساني بود. گفتم حالا كه اينطور شد گشتي بزنم، شايد ابيات ديگري نيز با همين مظمون پيدا كنم. اين شد كه ...
‌‌‌
هر كجا دردي دوا آنجا رود
هر كجا فقري نوا آنجا رود
يا
تشنه مي‌نالد كه اي آب گوار
آب مي‌گويد كه كو آن آبخوار
يا
آب كم جو، تشنگي آور به دست
تا بجوشد آب از بالا و پست
مولانا
جهان پر سماع است و مستي و شور
وليكن چه بيند در آيينه كور
سعدي
راستي:
گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست ؟؟؟؟!!!!!
يادگاري (2)
در ساعت۱۱:۵۲ بعدازظهر, Blogger سپار نوشته ...

تك خور!! دارم برات، كجا رفته بودي؟؟ با كيا رفته بودي كه ذوق شعر و آوازت گل كرده؟؟ حالا بدون ما و بي خبر براي انجام مراسمي از تهرون خارج ميشي؟؟ من نميدونم چرا بروبچ مجنون تك خور شدن؟ اون از شيخنا فرقان كه تكخوري رو باب كرد، اينم از خلفش بائوباب.يكي منو بيرون ببره!

من اصلا كار ندارم كه اين بيت مربوطه يا نه ولي حال كردم بنويسمش:
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

 
در ساعت۱۲:۵۴ قبل‌ازظهر, Blogger سپار نوشته ...

ميبينم برادر فرقان به جاي رفع موار تكخوري خودشون منادي ايفاي حق برادر بائوباب شدن.اي سوپرمن، اي هوخشتر، اي ناجي، بيا حق من رو هم بگير. اي هاتف غيبي بگو ببينم من چه كار كردم و كجا رفتم تا من هم رفع شبهات كنم.

 

ارسال یک نظر

منو
آواي دل
Your Browser doesn't Have Special Plugins...Please Use IE or FireFox or Opera
ياران
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است