سلام
اولا میلاد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت امام علی ابن موسی الرضا (ع) مبارک باد.
دوما کریسمس مبارک مخصوصا به همه دوستان اقلیت خودم.
راستش من یه چند وقتیه نبودم. خوب علتش هم معلومه. الان فصل امتحاناته. من هم كه مثل اكثريت نيستم يعني متاسفانه هنوز دانشجوام البته بماند كه تازه ترم هشتم داره تموم ميشه. گفتم كه نگيد زياتي تنبله. راستش رو بگم یه چند تا استادا هم میانترمهای 10- 12 نمرهای گرفتهاند (جون من تا حالا این مدلی دیده بودید). بنابر این اگه کمتر نوشتم بر من خرده نگیرید.
و اما بعد، چند روز پیش داشتم با هری صحبت میکردم. آخه میدونید چیه چند وقته با هری همکار شدم (اِِِاِاِاِ رييس چرا ميخندي ؟؟؟!!!!) برای همین متاسفانه یا خوشبختانه زیاد این عزیز دل رو زيارت ميكنم. آره هری به من گفت که من برای این تو وبلاگ مینویسم که نوشتن یادم نره. وقتی به خودم رجوع کردم دیدم خیلی وقته تراوشات مغز ناقص خودم رو بیان نکردم و از طرف دیگه منم که نوشتنم خوب نیست تصمیم گرفتم یکم بیشتر بنویسم بلکه یاد بگیرم.
بنابر اين سعي ميكنم از اين به بعد قبل از گذاشتن آهنگي يا شعري چند خطي به قول هري قلمي كنم.
و اما اين شعر هم از مثنوي سايه بخوانيد.
من همان نايم كه گر خوش بشنوي
شرح دردم با تو گويد مثنوي
من همان جامم كه گفت آن غم گسار
با دل خونين لب خندان بيار
من همان عشقم كه در فرهاد بود
او نميدانست و خود را ميستود
در رخ ليلي نمودم خويش را
سوختم مجنون خام انديش را
ميگريستم در دلش با درد دوست
او گمان ميكرد اشك چشم اوست
بر ميگردم.