......
اگر مولا ولي ميشد چه ميشد ؟
خليفه گر علي ميشد چه ميشد ؟
ولي خاتم دوباره بي نگين شد
عدالت با علي خانه نشين شد
سقيفه صاعده ماتم شد آن روز
نصيب و سهم شيعه غم شد آن روز
دوباره بولهب آتش بر افروخت
در بيتالنبي در شعلهاش سوخت
سران توطئه با هم نشستند
دل و پهلوي عصمت را شكستند
هزاران دست بيعتگر كجا رفت
وفا با آل پيغمبر كجا رفت
اگر پيمان مردم با ولي بود
اگر پيوند با آل علي بود
نه فرمان نبي از ياد ميرفت
نه رنج و زحمتش بر باد ميرفت
نه حق بي ياور و مظلوم ميماند
نه امت از علي محروم ميماند
نه زهرا كشته ميشد در جواني
نه ميشد خسته از اين زندگاني
نه از دست ستم ميخورد سيلي
نه رويش ميشد از بيداد نيلي
نه بازويش كبود از تازيانه
نه دفن او شبانه، مخفيانه
نه تيغ كينه در دست جنون بود
نه محراب علي رنگين خون بود
نه خون دل نصيب مجتبي بود
نه پرپر لالهها در كربلا بود
نه زينب بذر غم ميكاشت در دل
نه ميزد سر ز غم بر چوب محمل
بقيع ما نه غم افزاي جان بود
نه ويران و چنين بيسايبان بود
غدير خم اگر سايه فكن بود
ولايت اهرمي دشمن شكن بود
صفوف ما جدا از هم نميشد
شكوه و عزت ما كم نميشد
نه بذر فتنه ميپاشيد دشمن
نه ما تقسيم ميشد بر تو و من
نه صدها بار ميمرديم هر روز
نه جام زهر ميخورديم هر روز
………