سلام ، سلام به همه دوستان . سلام به همه گوگولی های وبلاگ نویس . حال و احوال ؟ دیدید برگشتم !!!
خواهش می کنم ، خواهش می کنم ماچ و بوسه را بزارید برای بعد .( لطف کنید یه کلینکس ! بدید جناب مستطاب سپار ) تعریف کنید ببینم چه خبرا ، از سپار خودم چه خبر ، از یاس جونم ، جوجه مامانی عزیزم ، و از همه مهمتر جناب آقای مهندس بائوباب دامه ظله برکاته ( خوشت نیاد، خوشت نیاد! من ... زیاد دارم .نیازی به تو نکبت هم ندارم ولی حالا یه ذره تحویلت گرفتم دلت نشکنه ) و... . آخی بمیرم ، شکه شدید ها ، عیب نداره ، راستی شنیدم معصومه جونم عمه شده ! (مراتب شادباش منو در نظر بگیر). چند وقتی بود چون با چند تا بی ذوق ( البته از لحاظ ادبی ) مثل شماها! گشته بودم ذوق ادبیم کور شده بود، مجبور شدم چند روزی این لونه شغال رو ترک کنم. تا یک کم حالم جا بیاد و قدمی در راه خدمت رسانی ادبی به وبلاگ نویسان تمامی نقاط جهان برداشته باشم . خوشحال شدید ها ؟ جون من نگو نه ! برای چی خوشحالید ؟ خوب معلومه :
1) از این به بعد میتونید از سرچشمه جوشان ادبی من فیض اکمل ببرید
2) از این به بعد یک آدم با جنبه دارید که هرچه می خواهید میتونید باهاش درد دل کنید ، فحش بدید ، انتقاد کنید و... ( البته فقط های جنبه ها )
3) هرچی تونستی می تونی فکر کنی ( هر کی اندازه ظرفیتش )
در پایان از همه دوستان که هنگام خواندن این نوشته حلقه اشک شادی در دو خورشید سیاهشان ( البته برای اوناییکه لنز نزاشتن ) کمال قدر دانی و تشکر خود را ابراز میدارم و با امید روزهایی خَش در کنار هم
وویگولنززجگ :
من گوش به صدای کوه های دور دست فراداده ام
و چشم به راه پیام دریاهای دور هستم
از خاک هدیه ای را امید دارم
و در باد گوش به پیام دوست میدارم
من در انتظاری هستم جاودانه و دنیا را جاودانه دوست میدارم
منتظر پیام های صمیمانه شما !! هستم .