در شهرهاي يزد، كاشان، نائين، نطنز، زواره و حتي روستاهاي توابع آنها، آيين هاي مربوط به نخل، سابقهاي ديرين و كهن دارد.
جلال آل احمد در جايي به اين نخل ها اشاره دارد:
«... سه، چهار تا نخل بزرگ در گوشه و كنار شهر است، در روزگاري كه آسمان شهر را شبكه بندي در هم و برهم سيم كشيهاي برق و تلفن مغشوش نكرده بود براي حركت دادن هر كدام از آنها، دست كم صد مرد، لازم بود، اما سيمهاي شهر پاي اين نخل ها را مدت هاست به زمين كوبيده.»
به هر حال مردمان در گذشته به لحاظ علاقه مذهبي و اشتياق به اهل بيت و كوشش در جهت هر چه بهتر برگزار كردن مراسم عزاداري عليرغم آن كه خود در خانههاي محقر زندگي ميكردند و در محروميت به سر ميبردند، اسكلتهايي با اين عظمت را تدارك ديده و با پارچه هاي رنگين تزيين ميكردند تا مراسمشان جلوه و جمالي يابد و بتوانند در حاضرين و تماشاگران هيجاناتي ايجاد كنند.
مرحوم دكتر محمد معين درباره كلمه نخل ميگويد:
«...تابوت بزرگ و بلندي كه با پارچه هاي قيمتي تزيين كنند و بر آن آيينهها و خنجرها و شمشيرها نصب نمايند و روز عاشورا به عنوان تابوت حسين بن علي (ع) در دسته حركت دهند و گاهي نيز براي مردهاي جوان، آن را حمل و يا در تكيه نصب كنند.»
نقل يا نخل در يزد ميگويند: «چون اين سمبل از جايي به جايي ديگر حركت داده و نقل مكانش ميدهند بنابراين «نقل» صحيح است. از طرفي چون وجه ساختمان آن بيشباهت به درخت نخل و خرما نيست، پس «نخل» بايد گفت. به هر صورت مردم مسلمان و متدين اين خطه، ظهر روز عاشورا و گاه روز شهادت حضرت علي (ع) نخل را به نحوي تزيين و آراسته كرده و در حسينيهها و ميادين در مراسم عزاداري ميگردانند.
تزيينات نخل
يك طرف از بدنه نخل را با آيينه هايي كوچك و بزرگ، آذين ميبندند كه نمايانگر نورافشاني از پيكر حضرت امام حسين (ع) در آن است.
طرف ديگر نل تماما روكش پارچه سياهي دارد كه آن هم بيانگر غم و اندوه و ماتم عزاست. ماكت يا ساختهاي از چوب به شكل درخت سرو به رنگ سبز در وسط قسمت سياه پوش نصب شده كه سرتاپاي آن سرتيز دشنهها يا شمشيرهايي در آن فرو رفته و آن هم نموداري است از تيرها و زخم هايي كه بر پيكر آن حضرت وارد شده است.
در دو طرف ديگر به صورت قرينه، پرده سياهي آويخته ميشود كه بر روي آن شكل شير و بدن بيسر آغشته به خون نقاشي يا تكه دوزي شده است در حالي كه شير با دهان خود بر آن بدن بوسه ميزند و يا باقي مانده نوك دشنهها و نيزهها را از بدن مطهر خارج ميكند، اين صحنه را چنين تعبير ميكنند:
«حيوان وحشي، شير هم براي دلجويي و احترام به آن پيكر از فرسنگها راه دور آمده است.»
در داخل نخل زنگي آويزان شده است كه با صدا درآوردن آن خبر برپايي نخل از روي زمين و حركت آن به دور ميدان اعلام ميشود و در موقع استقرار آن روي زمين، آن زنگ به صدا در آورده ميشود. آن گاه كه صداي زنگ شنيده و به گوش حاملين آن ميرسد، همگي يا حسين (ع) گفته، نخل از زمين بلند شده و به فرماندهي برگزيده مرد سيدي از اهل محل كه شال سبزي در دست دارد ورودي نخل در قسمت جلو ايستاده آن را دور ميدان و يا دور كلك حسينيه ميچرخانند.
دو نفر هم در نوك نخل (آخرين نقطه بلندي) نشسته، يكي تلاوت قرآن ميكند و يا اذان ميگويد و يا چاووشي ميخواند و نفر ديگر هم يا حسين (ع) يا حسين (ع) گفته، سنج ميزند.
از روز پنجم محرم شروع ميكنند به بستن تزيينات نخل و تا شب عاشورا آيين و آذين بندي آنها تمام ميشود، علمهاي بزرگي كه «شده» ناميده ميشود از چوب و آهن و پارچه هاي گران بها، بر آن بسته و آيينههاي قد نماي بسيار، بر آنآويخته، دشنههاي آهنين زيادي بر آن بسته، شالهاي ترمه و زينتهاي ديگر بر آن افزوده، قريب بيست نفر هم در درون آن از پايين تا بالا براي نواختن سنج و خواندن قرآن و اشعار محتشم بر تيرها سوار شده بر وزن آن ميافزودند. از صبح تا عصر عاشورا اين تشريفات تكميل ميشود، از ظهر دستههاي مردم شروع ميكنند به آمدن.
در كنار نخل آماده به حركت سنج و دهل نواخته ميشود و اين خود اعلام به مردم درون شهر براي حركت نخل ميباشد. بعضي براي حركت دادن نخل و بعضي براي تماشا و عزاداري و آنها كه حامل نخل هستند، سرشانهها را به پارچههاي بسياري كه چون متكا مينمايد، بسته و اقلا دو يا سه هزار نفر از اين گونه مردم جوان و قوي بنيه در، برداشتن نخل شركت ميكنند.
خيابان پر ميشود از جمعيت و صحن و بام و اطراف ميدان را هم مردم ميگيرند. به طوري كه عبور از وسط آنها ممكن نيست و يا مشكل است. همه مقدمات فراهم شده و جمعيت ديگر به قدر نياز در زير نخل رفتهاند، در اين هنگام سردستهها به صداي بلند خبردار ميگويند و صدا در صدا ميپيچيد. نخل همچون كوهي با عظمت روي شانههاي مردم به شمال و جنوب ميدان آمد و شد ميكند، هفت يا نه و گاهي يازده مرتبه از اين طرف ميدان تا آن طرف آن را ميبرند و در نهايت نخل را بجايگاه اوليه خود برميگردانند.
اين مراسم در هر دو حسينيهي بزرگ و كوچك زواره اجرا ميشود.