اين بشر، بائوباب رو ميگم براي اينكه مبادا دوزار خرج دوا، دكتر نداده باشه پاشده رفته اصفهون به درد و مرضش برسه. عجب موجوداتي پيدا ميشه!! فافا تو كجايي؟؟ نكنه تو هم هي مي خوابي تا كمتر به آب خنك و وسايل سرمايشي نيازمند باشي؟ ولي اين بائوباب يك حركت متهورانه انجام داد كه هنوز نتونستم هضم كنم، باورتون ميشه كه 17 دقيقه از اصفهان با من تماس گرفته باشه؟؟ يا للعجب!! جل المخلوق المجنون!!
خيلي دلش براي اينجا تنگ شده. هميشه در حال آمار گيري از منه. منم كه دارم زجر كشش مي كنم، كلي برام خط و نشون كشيده .
آقا يواشكي با خودش تلفن همراه برده تو بخش قلب، يعني اينكه همه دستگاه هاي حساس اونجا رو به هم ريخته و دكترها با توجه به نتايج و علائم موجود تصميم گرفتن بيشتر نگه اش دارن. از من خواسته وصيتنامه اش رو بذارم تو بلاگ ولي وصيتنامه بدون تقسيم ارث به چه ماند؟؟
سفارش بائوباب براي وصيتنامه اش يك تصنيف قشنگ از آلبوم « روياي وصل » با صداي حسام الدين سراج هست (متاسفانه نمي دونم شاعر كيه) :
من ار زان كه گردم به مستي هلاك
به آيين مستان بريدم به خاك
***
به تابوتي از چوب تاكم كنيد
به راه خرابات خاكم كنيد
***
به آب خرابات غسلم دهيد
پس آنگاه بر دوش مستم نهيد
***
مريزيد بر گور من جز شراب
نياريد در ماتمم جز رباب
***
مغني ملولم دوتايي بزن
به يكتايي او كه تايي بزن
***
بزن چنگ در پرده’ ارغنون
رهايم كن از چنگ دنياي دون