سوخت همه خرمنم *** يكسره جان و تنم
سوخت همه خرمنم *** يكسره جان و تنم

حدود ساعت 12 بود كه زنگ موبايل من رو بهم ريخت. دويدم تا همه اهل خانه رو از خواب بيدار نكرده. يكي از دوستانم بود.
من) سلام
اون) سلام علي
من) كجايي؟ چرا اينقدر سر و صدا مياد؟؟!!!
اون) من الان تو كنسرت شجريانم
مي‌خواد مرغ سحر بخونه
زنگ زدم گوش كني.....

"مرغ سحر ناله سر كن
داغ مرا تازه‌تر كن
...
..
.


مرغ بي‌دل، شرح هجران، مختصر كن"

اون) خداحافظ

من) خيلييييييييي نامرديد :((
يادگاري (1)
در ساعت۹:۰۶ بعدازظهر, Blogger سپار نوشته ...

ميبينم توفيق اجباري نصيبت شده و به مجلس نوكيسگان نرفتي.اين آدم باذوق كه حالت رو گرفته كي بوده بگو بيارمش تو وبلاگ.حيف نيست اين استعداد هدر بشه.من هم شكوفا كننده استعدادهاي ناب.

 

ارسال یک نظر

منو
آواي دل
Your Browser doesn't Have Special Plugins...Please Use IE or FireFox or Opera
ياران
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است