دپرس
‌‌
اين كه چند نفر بشينند و از اول تا آخر سفر هي تو گوش آدم بخووند كه تو چرا دپرسي، اگه آدم دپرس هم نباشه خودش كم‌كم باورش مي‌شه كه دپرس شده حتما ديگه. اونم يكي مثل من كه عادت دارم اگه كسي حرفي بهم زد و به نظر خودم واقعيت نداشت، براي حال گيري طرف مقابلم هم كه شده شروع مي‌كنم به فيلم بازي كردن.
قضيه من هم همين بود. شب قبل از سفر، ساعت حدود 1 نيمه شب خوابيدم و 3 نشده بيدار شدم. لذا با اينكه اصلا خسته نبودم اما يك كمي گيج مي‌زدم و از طرف ديگه اينطور كه دوستان مي‌گن كمتر از حد استاندارد جفتك پروني داشتم. (البته علت اين حضور يك سري افراد به نظر من غريبه در جمع بود)
خلاصه اين شد كه از اول سفر دوستان گير دادند كه تو دپرسي و از اين حرفها. منم ديگه كم‌كم خودم هم باور كردم كه دپرسم (البته پايين افتادن شجريان خونم اونهم توي اون جنگلهاي زيبا مزيد بر علت بود).
اين رو هم بگم كه برخلاف دفعات گذشته هركسي با ياري اومده بود و ما رو تحويل نمي‌گرفت، بعد كم حرفي ما رو دليل دپرسي مي‌دونست.
پريروز كه اومدم خونه، از اون روزهاي بي‌كاري بود. خوب مسلما 7-8 ساعت تو خونه موندن بعد از يك سفر جذاب يك روزه آدم رو كلي دپرس مي‌كنه. واقعا حوصله‌م سر رفته بود و آدمي كه حوصله‌ش سر بره ديگه هيچ كاري نمي‌تونه بكنه لذا مطلب رو هم بيخيال شدم.
حالا بشنويد از ايدزوو جونم كه از ساعت 8 صبح تا 12 شب، ساعت به ساعت زنگ مي‌زنه و هردفعه هم 20 دقيقه تا نيم ساعت حرف مي‌زنه و دنبال كشف علت دپرسي بنده‌س !!!!
منم كه عاشق دپرس شدن، انواع و اقسام علت دپرسي ميارم كه آره من اصلا با سفر حال نكردم و من اصلا از بچه‌هايي كه اومدن خوشم نمي‌اومد و برنامه‌هاتون بي‌خود بود و ....
خلاصه اينقدر رو اعصاب اين ايدزو يورتمه رفتم كه ديگه آخر شب قات زد حسابي.
ديگه سفر بعدي تو رو نمي‌بريم و اصلا ازت انتظار نداشتم و ...
آخر سر هم گوشي رو زرت گذاشت و قطع كرد.
‌‌
شما بگين كي‌دپرسه ؟؟؟؟؟؟؟
‌‌
عزيز دلم بني جون اگه نخوندي برو كتاب شازده كوچولو رو بخون، اونموقع مي‌فهمي بائوباب چيه ؟؟؟
‌‌‌
مي‌بينمتون
يادگاري (8)
در ساعت۸:۵۰ قبل‌ازظهر, Blogger بائوباب نوشته ...

اي واي اي فغان
اين دل و دلبر كشي چيه تو وبلاگ راه انداختين.
من آبرو دارم عزيزان من.
خوب شد شعر و آهنگ رو عوض نكردم وگرنه اين ايدزوو عوضم مي‌كرد.
ايدزوو جون دارم برات.

به زودي فيلم دستشويي رفتن ايدزوو رو در همين سايت مشاهده خواهيد كرد.

روابط عمومي بائوباب

 
در ساعت۹:۱۴ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

د نه ديگه دپرس شدي. همون ديدي هركي با ياري اومده تو غصه خوردي. :))يالله بگو چته؟
ببين اين فيلمه مغاير با شئونات و ... كه نيست؟:)) ولي بذار ببينيم! قول ميديم نخنديم:P
حالا هرچي آهنگ بذاري بهت گير ميديم كه:))برو اون آهنگ جلف جفنگه كه ميگه خدار الهي بزنه تو كمرت رو بذار كه ملت ضايع بشن:))

 
در ساعت۹:۱۸ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

آخی بائوب! تو همراه نداشتی، دپرس شدی. اشکال نداره تو سفر بعدی ، (البته اگه بردنت) یه همراه با خودت ببر که دیگه بهت نگن دپرس.
راستی بالاخره هیچکی دلش نمی آد از سفرتون اینجا مطلب بذاره. فیلمشم بذارین گویای سفرتون هست.

 
در ساعت۱۰:۰۱ قبل‌ازظهر, Blogger بائوباب نوشته ...

بر و بچ عزيز ناراحت نباشيد
مشكل دوندوني گزيدگي است. خودش خوب مي‌شه. نمي‌خواد برين دكتر

 
در ساعت۸:۴۴ بعدازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

محمد بدجنس دپرس سلام.

خيلي کيف کردم که روز جمعه به تو خوش نگذشت. هرچي بهت مي‌گويند که آخر تو را به کار متاهلين چه؟ به خرجت که نمي‌رود.
از اين به بعد يا با مجردين به سفر برو يا اگر مي خواهي به متاهلين قاطي شوي اقلا زن بگير.
البته توصيه مي‌کنم با متاهلين به سفر نروي چون هوايي مي‌شوي به نظر من هم که روز جمعه بهت زنگ زدم حال و هواي درست و حسابي نداشتي.

* در ضمن پايان‌نامه فوقم رو هم دفاع كردم و قبول شد. حالا بدويد كه شيريني مي‌دهم.

خداحافظ

 
در ساعت۸:۵۱ بعدازظهر, Blogger سپار نوشته ...

بنيامين هرگز نمي ميرد!!!
اين جمله هميشه يادت باشه بائوباب.
هنوز دپرسي يا جواب رو گرفتي؟؟؟ سفرنامه چي شد؟؟؟ به به بوي شيريني مياد!!!

 
در ساعت۱:۰۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

وقتی میگیم به این دلیل دپرس بودی حرف گوش کن. ببین اونایی هم که نبودن فهمیدن. خب است میگن یا یه فکری به حال خودت کن یا نرو با متاهلین:))
بنیامین این بائوباب جواب بعله میخواد بگیره؟ اگه رگت بگو بیاییم دست بزنیم خوشحال شیم:))

 
در ساعت۶:۲۲ بعدازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

يک مورد مناسب برايت پيدا کردم در صورت تمايل تماس بگير
در ضمن بابت حسابي که با هم داشتيم زحمت شيريني را هم بکش

 

ارسال یک نظر