يك داستان كوتاه و يك نتيجه نامربوط
‌‌
آقاي كاظمي عزيز كه خاطرتون هست. همون مدير آموزش دوست داشتني دانشكده. هموني كه هروقت هركجا من رو مي‌بينه سر از پا نمي‌شناسه و تا ابراز ارادت نكنه دست بردار نيست!!!
(قضاياي پارسال كه يادون هست)
ديروز بعد از حدود يك سال كارم بهش افتاد. قرار بود براي يكي از سازمانهاي دولتي يك نامه از آموزش دانشكده ببرم. لذا با راهنمايي كه شد فهميدم كه بايد برم پيش كاظمي.
با هزارتا سلام و صلوات نزديكش شدم. سرش رو بلند كرد و به آرومي گفت: بفرماييد عزيزم.
من هم با رعايت تمامي اصول احترا و سلام و احوال پرسي همچين چاقي گفتم كه راستش آقاي كاظمي يك نامه مي‌خواستم براي فلان جا.
دست كرد توي كشوي ميزش و يك ورق سفيد و يك خودكار درآورد و گفت كه يك درخواست بنويس كه توش تمامي مشخصاتت درج شده باشه، تا من روش دستور بدم. من هم سريع نوشتم و برگه دو دستي تقديم كردم. بدون خوندن متن نامه زيرش پاراف كرد براي دبيرخانه و گفت ببر اونجا تايپ كنند، بعد مي‌بري مدير گروه امضا كنه و بعد مياري پيش من تا امضا كنم و بعد رييس دانشكده و ميري براي اسكندري.
جلوي ميز دبيرخانه كه ايستاده بودم كلي به خودم بد و بيراه گفتم كه بابا ديدي اينم آدم. بالاخره دوسال از اون ماجرا گذشته و ديگه كوتاه اومده، چه قدر پشت سر اين بنده خدا گفتم و به ريشش خنديدم.
.....
نوبت به امضاي كاظمي رسيد. نامه رو بردم پيشش. هنوز پشت ميزش نشسته بود. با سر اشارتي كردم كه يعني من برگشتم. اون هم به احترام من از جاش بلند شد و گفت بيا اينجا كنار ميز من بايست تا نامه‌ت رو امضا كنم.
نامه رو كه بهش دادم اول يك نگاهي به متن نامه كرد و گفت اين نامه مال كيه؟
قبل از اين كه جوابي بدم خودش سرش رو بالا كرد و يك نگاهي به قيافه‌م انداخت و يك دفعه مثل بمبي كه منفجر بشه شروع كرد به داد و هوار كه لباف!!!!
با صداي بلند داد مي‌زد آقا برون اونطرف. من نامه رو هروقت امضا كردم صدات مي‌زنم بياي ببري !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نگو بنده خدا اولش اسمم رو نخونده بود و قيافم رو هم به جا نياورده بود كه اينقدر خوشرو شده بود و با ديدن اسم مبارك اينجانب اول نامه بود كه ...
فقط شانس آوردم كه نمي‌تونست نامه رو امضا نكنه وگرنه ........
ايول ايول به اين حركت.
‌‌‌‌
‌‌‌‌
**** من به قانون جزا زياد آشنايي ندارم. اما فكر مي‌كنم هميشه و در همه جاي دنيا، از كشورهاي عقب افتاده گرفته تا كشورهاي خيلي متمدن، از قبايل وحشي گرفته تا بربرها و نازي‌ها و مغول‌ها و ....ساير قبايل هرگاه يك نفر متهم رو مي‌خواهند محاكمه كنند حتي اگر اتهامش ثابت شده باشه و مجرم هم شناخته شده باشه، اول اينكه بهش تفهيم اتهام مي‌كنند و بعد هم به عنوان يك حق طبيعي عادله (هرچند به ظاهر) به اون اجازه دفاع از خودش در برابر اتهام مي‌دهند.
يادگاري (5)
در ساعت۹:۱۰ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

سلام. فقط می گم جناب سروان رو ببر تا حساب کار خودشو بکونه.

 
در ساعت۱:۲۳ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

manam ye bar too daneshgah ba yeki harfam shod. kar be davaa keshid:d dige yejoori shode bod ke doostam mano mikeshid az otagh bebare biron manam nemiraftam. taraf ham ye agha bood:P
dafeye ba'd ke mano midid salam midad o ahvalporsi mikard:D

 
در ساعت۹:۵۵ قبل‌ازظهر, Blogger بائوباب نوشته ...

ايول. من ميگم IQ اين دخترها به ندرت از 2 بالاتر مي‌ره هي بگين نه...

 
در ساعت۱۱:۰۲ قبل‌ازظهر, Blogger سپار نوشته ...

اين آقاي كاظمي كه خداييش تا حالا با من خوب رفتار كرده هميشه هم اگر ميشده كارم رو راه انداخته.
اسرين خانم هم ديده يه فرصتي پيش اومده خواسته بيربط هم كه شده يه زهرچشم از ما پسرها بگيره.حالا راستش رو بگو آخر زدي يا خوردي؟؟ اصلا تو خودت يه پا پسري ، از خودموني!! :D

 
در ساعت۵:۵۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

hehe! na khordam na zadam. chon tohin karde bood kar be davaye kalami keshid manam az khodam o aberoom defa kardam. chon yade oon majara oftadam neveshtam vaella na man khastam chizi begam o khod namaee konam na begam manam balatam

 

ارسال یک نظر

منو
آواي دل
Your Browser doesn't Have Special Plugins...Please Use IE or FireFox or Opera
ياران
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است