ناگهان پـــــرده بر انداختهاي، يعني چه؟
مست از خانه برون تاختهاي، يعني چه؟
"حافظ"
ناگهان پـــــرده بر انداخته...." اي، يعني چه؟"(!)
مست از خانه برون تاخته..." اي، يعني چه؟"(!)
عشق شون پت، وَزده چنبـــــــره بر زندگيـم
سهم دل، خشکه نپرداخته!..."اي يعني چه؟!"
اي کَيانـــــــــوش که با مـــــا وَزده شطرنجي
شـده چُلمنگ و فقط باخته!..."اي يعني چه؟!"
نَوَديدي کــــه "سحـــــــرناز" به روي "ليلــون"
باز هم خنجـــــر خود آخته؟!..."اي يعني چه؟!"
وا وَکن چشم و وَبين گرد نخــود چي فوکولَه!
کــار ِ اي "دو برره" ساخته!..."اي يعني چه؟!"
"بوالفضول الشعـــرا" حافظ طنز است و "بگور"
پيش او لُنـــگ وَ يَنــــداخته!..."اي يعني چه؟!"
**
هر که پنداشت تــو تعريف ز طنـــــزت فوکولي!
فعل معکــــوس تو نشناخته!..."اي يعني چه؟!"
*******************************
دوبيتي هاي برره اي...
زنخدون تــو چال اسکندرون بيد!
دل مو کلّـه پا گشته در اون بيد!
دو من گرد نخـودمصرف وَِکردم
فراق شون پتت نئشه پرون بيد!
***
ز عشقولي منـــو ويلون وَکردي!
ز غم عيـــــن ني قليون وَکردي!
همه وزن دوبيتي هامو، چُلمنگ!
"مفا ليلـون مفا ليلـون" وَکردي(!)
بوالفضول الشعرا
برگرفته از ايران ما