بسمه تعالي
بد بختيه ديگه، چند وقته گير داده مطلب بده براي وبلاگ، شعري، دري وري اي، بده يه خورده درصد مشاركت بالاتر بره و ... ميگم بابا گير نده، حال و حوصله نداريم، اصلا چرا خودت مطلب نمي دي؟ تو كه لالايي بلدي چرا خوابت نمي بره؟ ولي ميگه تا دو، سه خط ننويسي اجازه خروج از خانه ما را نداري. ببخشيد ديگه، اين هم چند خط زوري:
« كي شعر تر انگيزد شاعر كه حزين باشد»
شعري كه به زور آيد با معر عجين باشد
بد بختي ناجوريست، زوري سخني گفتن
«يك نكته ازين معني گفتيم و همين باشد»
اين يك، دو، سه خط را هم، با زور تو مي گويم
مهماني و زور گيري؟ آيين تو اين باشد!؟
اوضاع رفيق و تو، شام ار بخورم آنگه
خارج شوم از خانه، بدجور به كين باشد
بگذر ز جفنگ من، اي شيخ و تو اي جوجه
چون قافيه تنگ آيد اوضاع چنين باشد
***************************
(1) مرجع ضمير، نگار ما « سپار» است.