ارتباط موثرتر
اكثر ناملايمتي‌ها تو زندگي ناشي از تاكتيك‌هاي غلطيه كه ما در رابطه با خودمون و ديگران اونا رو اجرا مي‌كنيم. بايد قبول كنيم كه مهارت‌هاي زندگي هم مثل ساير مهارت‌ها نياز به آموزش دارن. براي اينكه بهتر زندگي كنيم، بايد بهتر زندگي كردن رو ياد بگيريم.
اگه مي‌خواي با خودت كنار بياي،
اگه مي‌خواي بعد از آشتي با خودت با مردم بهتر كنار بياي،
اگه مي‌خواي كه ارتباطت با پدر و مادرت بهتر بشه و مي‌دوني كه چرا اين بهبود لازمه،
اگه مي‌خواي كه متعهدانه رابطه‌ي عاطفيت رو با پذيرفتن مسئوليت در ارتباط بهتر كني،
يه دوره‌هاي آموزشي هست، به اسم ارتباط موثر كه توسط
دكتر شيري ارائه ميشه. موضوعاتي كه تو اين دوره‌ها مطرح ميشه:
- چهار مرحله‌ي زندگي از ديدگاه گوستاو يونگ (من - والدين، من - دنيا، من - خودم، من - خدا)
- اختلالات شخصيتي رايج (خود كم بيني، تاييد طلبي، كمال طلبي، معصوميت احمقانه) و راه‌هاي برخورد با هركدوم
- سايه‌ها
- TA تحليل روابط متقابل (كودك، والد، بالغ)
- دو نيمه‌ي موجود در هر انسان (نيمه‌ي زنانه - آنيما، نيمه‌ي مردانه - آنيموس)
- NLP زبان بدن
- زمين بازي عاطفي
اگه مي‌خواي بيشتر بدوني
اينجا رو نگاه كن. در آخر هم چند تا نكته‌ي جوجه‌اي:
1- كلاس ها از 5 شنبه شروع مي‌شه، پس عجله كنين.
2- اين كلاس‌ها از اون تيپ كلاسهاس كه داداش‌ها مسخره مي‌كنن. ولي يادمون باشه كه هزينه‌ي رشد رو بايد پرداخت كرد، حالا به هر قيمتي كه البته شامل هزينه‌هاي مادي هم ميشه!!!
3-هميشه يادمون باشه كه اين جور كلاسا، بعضي كتابا، يا حتي آدما مثل تابلوي راهنما مي‌مونن، قرار نيست ما رو به جايي برسونن، فقط راه رو نشونمون مي‌دن. همين...
موفق باشين!
يادگاري (4)
در ساعت۱:۱۹ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

هوم. این طرح خوبیه! هرچند زیاد رابطه ای با این کلاسها ندارم ولی به عینه دیدم چه نقش مثبتی داشته تو زندگی یکی از آشناهام که از یه مترکه حتمی جلوگیری کرد و بهشون یاد داد چطور با هم رفتار کنن و چطر خودشونو بیشتر بشناسن تا همدیگرو بشناسن! یکی دوتا از دوستام بودنتو این کارها بودن واسه بچه مدرسه ای ها . همین کلاسهارو واسه نوجوونها میذاشتن که زیاد ریپ نزنن! بدک هم نیست اتفاقا اگه یاد بگیریم این کلاسهارو بریم و جدی بگیریم گاهی:)
زیادش البته خوب نیست! گفتم، خطی کار کردن رو دوست ندارم! این اگه شروع کنه زیادی خط بده به آدم خوب نیست! تا یه حدی معقوله:)
مرسی جوجه جان بابت یه بجث جدید:)

 
در ساعت۱:۲۰ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس نوشته ...

راستی چقدر گرفتی تبلیغ کنی با این اگر اگر گفتنهات:))

 
در ساعت۲:۳۸ قبل‌ازظهر, Blogger بائوباب نوشته ...

مي‌خواستم يه جور بحث اينجا راه بندازم كه البته بحث يكم خصوصي شد و به جاهاي باريك كشيد :D (اين انتهاش از زبان خودمه)، اگه كسي نظري داره بگه

واقعا متاسفم براي اونايي كه الگوهاي عملي و رفتاري خودمون رو ول كردند و دنبال يونگ مي‌دوند.
ادعاي مذهب مي‌كنن، اما اسلام رو دين 1400 سال پيش مي‌دونند.
اعتقاد دارند كه اونا مال 1400 سال پيش عربستانه، نه ايران 2006!!!!

يه سوال برام پيش اومد: راستي اصولا وقتي كسي تو بحث كم بياره آخرش بايد توهين كنه ؟؟؟

الان حال ندارم بحث كنم، بحث بازه، اگه كسي ادامه داد جواب مي‌ديم وگرنه ...

ياد اون مصاحبه تلويزيون افتادم كه پرسيد الگوي شما تو زندگي كيه، طرف برگشت گفت اوشين تاناكورا ....

 
در ساعت۱:۰۳ قبل‌ازظهر, Blogger سپار نوشته ...

بعد از كلي كشمكش با خودم راجع به اينكه وارد اين بحث بشم يا نه؟ بالاخره تصميم گرفتم اشاراتي كنم و اگر جايي براي ادامه بود ادامه بدم وگرنه مختومش كنم. مباحث اعتقادي جزيي از تفكرات مثبت يا منفي ما ايراني ها رو شامل ميشه. چندي قبل خواستم به مناسبت مطلب جناب شيخنا فرقان وارد اين مبحث بشم كه با توجه به شكل پاسخهايي كه دريافت كردم به اين نتيجه رسيدم كه يا سوالها جدي گرفته نشده بود يا درك مناسبي از سوالها نشده بود.
اگر از حرفهاي خاله زنكي و دختر بچه گونه بگذريم، هيچ ترديدي در خلا آسايش و رفاه و حس مطلوب زندگي در جامعه’ امروزي ايران نيست.چرا؟ چون راه شاد زيستن رو بهمون ياد ندادند، حالا يا خوشون بلد نيستن يا نبايد ماها ياد بگيريم. اگر به جو مذهبي حاكم توجه كنيم همواره تبليغ تضرع و گريه جزو سرلوحه امورات بوده و هست، به طوري كه در مطالب شيخنا هم ديده ميشه جدي گرفتن زندگي يعني گريه كردن، خود را يه غمگيني زدن و دوري از شادي (به معناي كلي كلمه)، چون اين قبيل فعاليتها جزو اراجيف و به تعبير اساتيد مصداق بارز لهو و لعب و لغو است. گريه و زاري در ايران امروز ما غالبا در مجالس مختلف، در مصيبت سيدالشهدا (ع) وجود داره، مجلس امام حسين (ع) مداح و سخنران ميخواد، مداح و سخنران نياز به كلاسهاي درس داره ، كلاس هاي درس نياز به پشتوانه مالي داره، پشتوانه مالي نياز به مديريت و حكومت داره و اين چرخه تضميني براي بقاي ديدگاه خاصي شده و اين وسط موضوعي كه مظلوم مونده و شهيد شده امام حسين (ع) هست. معروفترين كتاب راجع به اين نهضت « حماسه حسيني » است كه اون هم يا يك جلدش پيدا نميشه يا دو جلدش يا هر سه.( البته اگر استاد تشريف داشتند و تصميم ميگرفتد كه انحرافاتي كه اكثر مداحان ترويج ميكنند رو در قالب سلسله كتابهاي « حماسه حسيني » ادامه بدهند حتي الان موضوع براي نوشتن داشتند.)
خيلي از مطالب و راهكارهايي كه از زبان و تجربيات غربيان در زمينه خوشبخت زيستن صادر ميشه همون فطرت انساني است كه هميشه يكي بوده، آرمانگرايي، صداقت، رفاه طلبي، ظلم ستيزي، قدر شناسي، متعهد به خود و ديگران و ... ( كه در ايران انقلابي ما به دلايل روشن بعيد و دور از دسترس شده و بهتر آنست كه يادآوري نشوند) لذا مدعيان ما از پرداختن به آن امتناع ميكنند و احاديث و دستورات ديني راجع به آن را سانسور ميكنند و اگر عالماني به دنبال آن باشند ، آنقدر كم و در انزوا هستند كه قابل استفاده براي عموم نيستند و خطر ارايه’ تشيع گلچين شده در راستاي نيل به اهداف عده اي خاص و نپرداختن به وجوهي كه ضامن منافع همان عده نيست هر آينه بيشتر نمود ميكند.
اما راجع به تاثير زمان بر دين (اگر بيانش پا تو كفش بزرگترهايي چون شيخنا فرقان نباشد) من فكر ميكنم دليل اينكه در شيعه هميشه تفسير و مناظره و فلسفه ديده ميشه به خاطر اينه كه ما براي قوانين مرجع ثابت فرض نكرديم و در فاز مذهب شناسي بجز واجبات و محرمات قطعي، هميشه چرا؟ چاشني مباحث بوده.اگر ما هم مثل اهل تسنن امور را به قران و سنت حواله ميكرديم و خود را از استنتاج و انطباق رها ميكرديم ميشد فرض كرد كه دين مثل قالبي است كه بايد خودمون رو به اندازه اون دربياريم تا بتونيم درونش جا بشيم ولي وقتي عقل و اجماع و استدلال و انطباق با واجبات و محرمات در ميون باشه نشان از پويايي و حيات مكتب دارد. همونطور كه اطرافمون رو ميبينيم شيعه طي 1400 سال مثل روز اول آكبند و دست نخورده به دست ما نرسيده بلكه با توجه به ظرفيت بالايي كه داره مثل خمير خودش رو با زمان تطبيف داده هر چند همون جنس و ماهيت رو داره.
زياده گويي كردم (شرمنده ام كه كامنت از متن بيشتر شده) اميدوارم مثل مطلب قبلي نشده باشه و مسايل رو در عين ايهام و استعاره واضح بيان كرده باشم.

 

ارسال یک نظر