دهه‌ي فجر
‌‌‌‌‌
آغاز دهه‌ي مبارك فجر به همه مبارك باشد.
نمي‌دونم من اين احساس رو داشتم يا همه همينجور بودن. اون موقع‌ها كه ما بچه بوديم (قبل از اينكه كسي بگه: البته هنوز هم بچه‌م فقد قدم بزرگ شده) دهه‌ي فجر خيلي حال مي‌داد. مخصوصا با اون كارتونهايي كه مي‌گذاشت.
چاق و لاغر (من عاشق او ژيانه بودم و اون مشته كه هي تو سر رييس مي‌خورد)
پدر پادشاه
......
بگذريم. خيلي وقته شعر و آهنگ نگذاشتم. هوس كردم باز يه شعر بگذارم.
اين هفته فكر كنم 3-4 تا آهنگ بگذارم. تا ببينيم چي ميشه!!!
‌‌‌‌‌‌
محمد رضا شجريان - برادر
‌‌‌
شب است چهره ميهن سياه ----- نشستن در سياهی ها گناه
تفنگم را بده تا ره بجويم ----- که هر که عاشقه پايش به راه
برادر بی قراره ----- برادر شعله واره ----- برادر دشت سينش لاله زاره
شب دريای خوف انگيز طوفان ----- من و انديشه های پاک و پويا
برايم خلعت خنجر بياور ----- که خون می بارد از دلهای سوزان
برادر نوجونه ----- برادر غرقه خونه ----- برادر کاکلش آتش فشونه
تو که با عاشقان درد آشنايی ----- تو که هم رزم هم زنجير مايی
ببين خون عزيزان را به ديوار ----- بزن شیپور صبح روشنايی
برادر نوجونه ----- برادر غرقه خونه ----- برادر کاکلش آتش فشونه
.....................................................
برادر(غير مجاز) ۴:۰۳
آواز: محمد رضا شجريان
آهنگساز:محمد رضا لطفی
‌‌‌
راستي اگه كسي خبر داره كارتون كي مي‌گذاره بگين من مرخصي مي‌گيرم مي‌رم خونه چاق و لاغر مي‌بينم :))
اتل متل يه بابا
‌‌‌
قبل از هر چيز شايسته هست كه از خوشامد گويي سروران تشكر كنم و براي همه آرزوي توفيق دارم. اين روزها ماشالله خيلي خبرهاست، عيد، ولايت، حج، قرباني، علي، مولا، خم، خيانت، وداع، هجرت، حج ناتمام، كوفه، خيانت، كربلا، فرات، تشنگي، رشادت، شهادت، كاروان، پرواز، مهرآباد، بهمن، انقلاب، دفاع، خيانت، پاوه، عشق، خيبر، مجنون، شهادت، شهادت، شهادت، سازندگي!!، اصلاحات، عزت، حكمت، مصلحت، خيانت، خيانت، خيانت، فراموشي، فراموشي ... خوب حالا حيف نيست از شاگردان اين مكتب ياد نكنيم؟
شعر زير از زنده ياد ابوالفضل سپهر هست كه شهريور ماه امسال (1383) به علت عارضه كليوي از جمع ما رفت و در آغوش شهداي گمنام آرميد.
‌‌‌‌
اتل‌ متل‌ يه‌ بابا / كه‌ اسم‌ او احمده‌ / نمره‌ جانبازيهاش‌ / هفتاد و پنج‌ درصده‌
اونكه‌ دلاوريهاش‌ / تو جبهه‌ غوغا كرده‌ / حالا بياين‌ ببينين‌ / كلكسيون‌ درده‌
اونكه‌ تو ميدون‌ مين‌ / هزار تا معبر زده‌ / حالا توي‌ رختخواب‌ / افتاده‌ حالش‌ بده‌
بابام‌ يادگاري‌ از / خون‌ و جنگ‌ و آتيشه‌ / با ياد اون‌ موقعا / ذره‌ ذره‌ آب‌ ميشه‌
آهاي‌ آهاي‌ گوش‌ كنين‌ / درد دل‌ بابارو / ميخواد بگه‌ چه‌ جوري‌ / كشتند بچه‌هارو
«هيچ‌ ميدوني‌ يعني‌ چي‌ / زخميهارو بياري‌ / يكي‌ يكي‌ روبازو / تو آمبولانس‌ بذاري‌
درست‌ جلوي‌ چشمات‌ / يه‌ خورده‌ او نطرفتر / با شليك‌ مستقيم‌ / ماشين‌ بشه‌ خاكستر
گفتن‌ اين‌ خاطره‌ / بدجوري‌ ميسوزوندش‌ / با بغض‌ و ناله‌ مي‌گفت‌ / كاشكي‌ كه‌ پر نبودش‌
آي‌ قصه‌ قصه‌ قصه‌ / نون‌ و پنير و پسته‌ / هيچ‌ تا حالا شنيدي‌ / تانكها بشن‌ قناصه‌؟
ميدوني‌ بعضي‌ وقتا / تانكا قناصه‌ بودن‌ / تا سري‌ رو ميديدن‌ / اون‌ سرو مي‌پروندن‌
سه‌ راه‌ شهادت‌ كجاست‌؟ / ميدوني‌ دوشكا چيه‌؟ / ميدوني‌ تانك‌ يعني‌ چي‌؟ / يا آرپي‌جي‌ زن‌ كيه‌؟
آرپي‌جي‌ زن‌ بلند شد / «ومارميت‌» رو خوند / تانك‌ اونو زودتر زدش‌ / يه‌ جفت‌ پوتين‌ ازش‌ موند
يه‌ بچه‌ بسيجي‌ / اونور ميدون‌ مين‌ / زير شنيهاي‌ تانك‌ / له‌ شده‌ بود رو زمين‌
خودم‌ تو ديده‌باني‌ / با دوربين‌ قرارگاه‌ / رفيقمو ميديدم‌ / تو گودي‌ قتله‌گاه‌
آرپي‌جي‌ تو سرش‌ خورد/ سرش‌ كه‌ از تن‌ پريد/ خودم‌ ديدم‌ چند قدم‌/ بدون‌ سر مي‌دويد
هيچ‌ مي‌دوني‌ يه‌ گردان‌/ كه‌ اسمش‌ الحديده‌/ هنوزم‌ كه‌ هنوزه‌/ گم‌ شده‌ ناپديده‌
اتل‌ متل‌ توتوله‌/ چشم‌ تو چشم‌ گلوله‌/ اگر پاهات‌ نلرزيد/ نترسيدي‌ قبوله‌
ديدم‌ كه‌ يك‌ بسيجي‌/ نلرزيد اصلاً پاهاش‌/ جلو گلوله‌ وايستاد/ زُل‌ زده‌ بود تو چشاش‌
گلوله‌ هم‌ اومدو/ از دو چشم‌ مردونه‌/ گذشت‌ و يك‌ بوسه‌ زد/ بوسه‌اي‌ عاشقونه‌
عاشقي‌ يعني‌ اينكه‌/ چشمهايي‌ كه‌ تا ديروز/ هزار تا مشتري‌ داشت‌/ چندش‌ مياره‌ امروز
اما غمي‌ نداره‌/ چون‌ عاشق‌ خداشه‌/ بجاي‌ مردم‌ خدا/ مشتري‌ چشماشه‌
يه‌ شب‌ كنار سنگر/ زير سقف‌ آسمون‌/ مياي‌ پيش‌ رفيقت‌/ تو اون‌ گلوله‌ بارون‌
با اينكه‌ زخمي‌ شده‌/ برات‌ خالي‌ مي‌بنده‌/ ميگه‌ من‌ كه‌ چيزيم‌ نيست‌/ درد ميكشه‌ مي‌خنده‌
چفيه‌ رو ور ميداري‌/ زخم‌ اونو مي‌بندي‌/ با چشماي‌ پر از اشك‌/ تو هم‌ به‌ اون‌ مي‌خندي‌
انگاري‌ كه‌ ميدوني‌/ ديگه‌ داره‌ مي‌پره‌/ دلت‌ ميگه‌ كه‌ گلچين‌/ داره‌ اونو مي‌بره‌
زُل‌ ميزني‌ تو چشماش‌/ با سوز و آه‌ و با شرم‌/ بهش‌ ميگي‌ داداش‌ جون‌/فدات‌ بشم‌ دمت‌ گرم‌
ميزني‌ زير گريه‌/ اونم‌ تو آغوشته‌/ تو حلقه‌ دستاته‌/ سرش‌ روي‌ دوشته‌
چون‌ اجل‌ معلق‌/ يه‌ دفعه‌ يك‌ خمپاره‌/ هزار تا بذر تركش‌/ توي‌ تنش‌ ميكاره‌
يهو جلو چشماتو/ شره‌ خون‌ مي‌ گيره‌/ برادر صيغه‌ايت‌/ توبغلت‌ ميميره‌
هيچ‌ مي‌دوني‌ چه‌ جوري‌/ يواش‌ يواش‌ و كم‌كم‌/ راوي‌ يك‌ خبرشي‌/ يك‌ خبر پراز غم‌
به‌ همسفر رفقيت‌/ كه‌ صاحب‌ پسر شد/ بري‌ بگي‌ كه‌ بچه‌/ يتيم‌ و بي‌پدر شد
اول‌ ميگي‌ نترسين‌/ پاهاش‌ گلوله‌ خورده‌/ افتاده‌ بيمارستان‌/ زخمي‌ شده‌، نمرده‌
زُل‌ ميزنه‌ تو چشمات‌/ قلبتو مي‌سوزونه‌/ يتيمي‌ بچه‌ شو/ از تو چشات‌ ميخونه‌
درست‌ سال‌ شصت‌ و دو/ لحظة‌ تحويل‌ سال‌/ رفته‌ بوديم‌ تو سنگر/ رفته‌ بوديم‌ عشق‌ و حال‌
تو اون‌ شلوغ‌ پلوغي‌/ همه‌ چشاروبستيم‌/ دستهاتوي‌ دست‌ هم‌/دورسفره‌ نشستيم‌
مقلب‌ القوب‌ رو/ با همديگر مي‌خونديم‌/ زوركي‌ نقل‌ ونبات‌/ تو كام‌ هم‌ چپونديم‌
همديگر و بوسيديم‌/ قربون‌ هم‌ ميرفتيم‌/ بعدش‌ برا همديگر/ جشن‌ پتو گرفتيم‌
علي‌ بود و عقيلي‌/ من‌ بودم‌ و مرتضي‌/ سيد بود و اباالفضل‌/ اميرحسين‌ و رضا
حالا ازاون‌ بچه‌ ها/ فقط‌ مرتضي‌ مونده‌/ همونكه‌ گازخردل‌/ صورتشو سوزونده‌
آهاي‌ آهاي‌ بچه‌ ها/ مگه‌ قرار نذاشتيم‌/ هميشه‌ با هم‌ باشيم‌/ نداشتيما، نداشتيم‌
بياين‌ برا مرتضي‌/ كه‌ شيميايي‌ شده‌/ جشن‌ پتو بگيريم‌/ خيلي‌ هوايي‌ شده‌
مي‌سوزه‌ و مي‌خنده‌/ خيلي‌ خيلي‌ آرومه‌/ به‌ من‌ ميگه‌ داداش‌ جون‌/ كار منم تمومه‌
مرتضي‌ منم‌ ببر/ يا نرو، پيشم‌ بمون‌/ ميزنه‌ تو صورتش‌/ داد ميزنم‌ مامان‌ جون‌
مامان‌ مياد ودست‌/ بابا جون‌ و ميگره‌/ بابام‌ با اين‌ خاطرات‌/ روزي‌ يه‌ بار ميميره‌
فقط‌ خاطره‌ نيست‌ كه‌/ قلب‌ اونو سوزونده‌/ مصلحت‌ بعضي‌ها/ پشت‌ اونو شكونده‌
برا بعضي‌ آدما/ بنده‌هاي‌ آب‌ و نون‌/ قبول‌ كنين‌ به‌ خدا / بابام‌ شده‌ نردبون‌
براي شادي شهدا و معلمانشون صلوات !!!!
تشكر و تبريك
‌‌‌
سلام
اول از همه عيد گذشته رو به تمام بر و بچه‌هاي وبلاگ خودم و وبلاگ دوست و همسايه تبريك عرض مي‌كنم.
اين كه تو اين چند روز نبودم خوب يه امر طبيعي بود. مسلما من هروقت 2 ساعت وقت خالي پيدا كنم به قول بر و بچ رو به زواره مي‌كنم.
هر چند بر خلاف عادت اين دو سه روز نرفته بودم. يعني بليط هم گرفتم كه برم اما در آخرين لحظه منصرف شدم (با زبون خوش منصرفم كردند). اما عين اين سه روز رو خونه‌ي يكي از بستگان افتاده بودم‌ (هوار بودم) و از اونجايي كه اونجا تلفن مستقيم موجود نيست از اينترنت و چت و .. دور افتادم.
خوب بگذريم. بزنم به تخته مثل اينكه اين وبلاگ داره رو دور مي‌افته. ديگه هي نبايد دنبال اين و اون بدوم و التماس و پاچه خواري و ... كه جون بچه‌هاتون 1 خط مطلب بنويسيد. خدا رو شكر چشمك و دوست جديدمون بنيامين من رو شرمنده كردند.
ديگه دوستان مي‌تونند به وبلاگ ما هم سر بزنند جون ديگه مجبور نيستند خزعبلات من يكي رو به زور بخونند و مطالب خوب هم پيدا ميشه.
اين همه صغري كبري چيدم مطلب اصلي يادم رفت كه چي مي‌خواستم بگم.
راستي قول داده بودم يك شعر از اون كتابه عتيقه بنويسم. اما به دو دليل ننوشتم. اول اينكه كتابه بد جور در حال پودر شدنه. من هم حيفم مياد و دوميش اينكه هر شعري خواستم بنويسم يه تكه‌ش كم بود و افتاده بود و يا اونايي هم كه بود به دلم نمي‌چسبيد.
اما يك دو بيتي داره كه خيلي قشنگه. شايد شنيده باشيد اما چون مرحوم پدر بزرگم عاشق اين دو بيت بود براي شادي روحش هم كه شده اون رو اينجا ميارم.
‌‌‌
عمريست كه دم‌به‌دم علي مي‌گويم
در حال نشاط و غم علي مي‌گويم
يك عم علي گفته‌ام، ان شاء الله
تا آخر عمر هم علي مي‌گويم
صغير اصفهاني
والسلام
(اثبات غدير از زبان حضرت زهرا (س
‌‌‌
عيد غدير را به امام زمان، حضرت بقيةالله (عج) كه غبار راهش نفسمان و خاك پايش سرمه چشمانمان وهمچنين به همه كساني كه ضرباهنگ تپش قلبشان علي‌ (ع) است تبريك مي گويم.
متن زير بر گرفته از كتاب نهج الحياة (فرهنگ سخنان فاطمه (س)) به قلم محمد دشتي با عنوان( اثبات امامت علي (ع) «هدايت تشريعي») صفحه38 مي‌باشد:
محمود بن لبيد مي‌گويد:
پس از رحلت پيامبر (ص)، فاطمه(س) را در كنار قبر حضرت حمزه در احد در حال عزاداري و گريه مشاهده كردم، فرصت را غنيمت شمرده سوال كردم: «آيا براي امامت علي (ع) از سخنان رسول گرامي اسلام ميتوان دليلي آورد؟»
حضرت زهرا (س) پاسخ داد:
شگفتا! آيا روز غديرخم را فراموش كرده‌ايد؟
شنيدم كه پيامبر گرامي اسلام فرمود: علي بهترين كسي است كه او را جانشين خود در ميان شما قرار مي‌دهم. علي امام و خليفه بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسين (ع) و نه نفر از فرزندان حسين(ع) پيشوايان و اماماني پاك ونيك‌اند.
اگر از آنها اطاعت كنيد شما را هدايت خواهند نمود و اكر مخالفت ورزيد، تا روز قيامت بلاي تفرقه و اختلاف در ميان شما حاكم خواهد شد.
پرسيدم، بانوي من! پس چرا امام علي(ع) سكوت كرد و حق خود را نگرفت؟
حضرت زهرا (س) پاسخ داد:
رسول خدا فرمود: مثل امام مانند كعبه است، مردم بايد در اطراف آن طواف كنند، نه آنكه كعبه دور مردم طواف نمايد.
سپس ادامه داد كه: آگاه باش! قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار مي‌كردند و از عترت رسول خدا اطاعت مي‌نمودند دو نفر هم (درباره حكم خدا) با يكديگر اختلاف نمي‌كردند و امامت همانگونه كه رسول خدا معرفي فرمود از علي (ع) تا حضرت قائم (عج) فرزند نهم امام حسين (ع) از جانشيني به جانشيني ديگر به ارث مي‌رسيد. اما {افسوس} كسي را مقدم داشتند كه خدا او را كنار زده بود و كسي را كنار زدند كه خدا او را مقدم داشت. ره‌آورد بعثت را انكار كردند و به بدعتها روي آوردند. آنها هواپرستي و شهوت را برگزيدند و بر اساس راي و نظر شخصي عمل كردند. هلاكت و نابودي بر آنان باد.
آيا نشنيدند كلام خدا را كه فرمود: پروردگار تو خلق مي‌كند آنچه را كه مي‌خواهد و اختيار تعيين امامت بدست اوست.
آري شنيدند اما همانگونه كه قرآن فرمود: ديده بصيرت آنها كور و چشم دل آنها بي نور است.
افسوس كه سران سقيفه، آرزوها و هوسهاي خود را تحقق بخشيدند و از مرگ و قيامت غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند.
اي پروردگار! من به تو پناه مي‌برم از كمي ياران پس از پيروزي و فراواني آنان.
------------------------------------------
(1) قصص آيه 68
(2) حج آيه 46
بخونيد بلكه هدايت شويد
‌‌
سلام. اين دفعه تصميم گرفتم كار فرهنگي انجام بدم. اما اول تصميم گرفتم خودم رو هدايت كنم.
حديث خيلي قشنگيه. ديروز كه داشتم تو محل كار ول مي‌گشتم بهش برخورد كردم. گذاشتم شما هم ببينيد. من كه هدايت ناپذيرم اما گفتم شايد شماها هدايت شويد.
‌‌‌‌
رسول اكرم(ص) فرمود: هر مسلمان بر برادر خود سي حق دارد كه ذمه او بري نمي‌شود مگر اينكه آن را ادا كند يا بر او ببخشد.

1- يَغْفِرُ زَلَّّّّّّّّّّّتَهُ
لغزش اورا ببخشيد

2-ويَرْحَمُ عَبْرَتَهُ
بر اشكش رحمت آورد.

3-وَيَسْتُرُ عَوْرَتَهُ
عيبهايش را بپوشاند

4-ويُقيلُ عَثْرَتَهُ
چون در افتد زير بغلش را بگيرد.

5- وَيَقْبَلُ مَعْذرتَهُ
پوزش اورا بپذيرد.

6- ويردّ غَيبَتَهُ
چون اورا غيبت كنند از اودفاع كند

7- ويُديمُ نَصيحَتَهُ
هميشه خيرخواه اوباشد

8- ويَحْفَظُ خُلَّتَهُ
برادري ومودتش را حفظ كند.

9- ويَرعي ذِمَّتَهُ
امان اورا مراعات كند.

10- ويَعُودُ مَرَضَهُ
در بيماري عيادتش كند.

11- وَيَشْهدُ مَيَّتَهُ
چون در گذشت جنازه اش را تشييع كند.

12- وَيُجيبُ دَعْوَتَهُ
دعوت اورا بپذيرد.

13- وَيَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ
هديه اورا قبول كند.

14- ويُكافي صِلَتَهُ
نيكي ها وهداياي اورا جبران كند.

15- وَيَشْكُرُ نِعْمَتَهُ
نعمت هاي اورا شكرگزارد.

16- و يَحْسُنُ نُصْرَتَهُ
به نيكي ياريش كند.

17- ويَحْفَظُ حَليلَتَه
در حفظ ناموسش بكوشد.

18- ويَقْضِي حاجَتَهُ
حاجت اورابرآورد.

19- ويَسْتَنْجِحُ مَسْئَلَتَهُ
حاجت خود رابراو عرضه كند.

20- ويُسَمَّتُ عَطْسَتَهُ
وچون عطسه كند به اوبگويد:« يَرْحَمَكَ الله »

21- ويُرْشِدُ ضالَّتَهُ
گمشده اورا راهنمايي كند.

22- ويَرُدُّ سَلامَهُ
سلام اورا پاسخ دهد.

23- ويطيبُ كلامه
با اوبه نيكي مكالمه كند.

24- ويَبِرُّ انْعامَهُ
عطاياي اورا بپذيرند.

25- ويُصدِّقُ أقْسامَهُ
قسم هاي اورا باور كند.

26- ويُوالي وَلِيَّهُ
دوستانش را دوست بدارد.

27- ولايُعاديه
وبا آنها دشمني نكند.

28- وَيَنْصُرُهُ ظالِماًوَمَظْلُوماً اَمَّا نُصْرَتُهُ ظالِماً فَيَرُدُّهُ عَنْ ظُلْمِهِ وَأمّا نُصْرَتُهُ مَظْلُوماً فَيُعينُهُ عَلي اَخْذِ حَقِّهِ
واورا ياري كند چه ظالم باشد چه مظلوم اگر ظالم است اورا از ظلم بازداردواگر مظلوم است اورا بر گرفتن حقّش يارش كند.

29- ولايُسّلِّمُهُ ولايَخْذُلُهُ
اورا بي ياور وتنها رها نكند.

30- ويُحبُّ لَهُ مِنَ الخَيِْرما يُحِبُّ لِنَفْسِهِ ويَكْرَهُ لَهُ مِن الشَرَّ ما يَكْرَهُ لِنْفسِهِ
خوبي هايي راكه براي خود مي پنسدد براي اوهم بپسنددوبدهايي راكه بر خود نمي پسندد براو هم نپسندد.
! بچگي يادش بخير
‌‌‌
سلام. ياد بچگي بخير. چه كارتونهايي مي‌ديديم. بامزي (من اون قسمتش رو دوست داشتم كه خر بامزي توي مسابقه اسب سواري شركت مي‌كنه، آخرش هم زبونش رو دراز مي‌كنه و اول ميشه)، بارباپاپا، زمزمه گلاكِن كه بعيد مي‌دونم يادتون باشه و بل و سپاستين و خيلي كارتونهاي ديگه كه هيچ وقت از يادمون نميره. (مي‌دونم همين حالا توي اين فكريد كه چه كارتونهاي ديگه‌اي اون زمان مي‌ديديم و چرا من اسم اونها رو نياوردم؟). تا اين هفت هشت سال پيش هم كارتونهاي خوبي نشون مي‌دادن. باخانمان (پرين با پاريكال!!)، بابالنگ دراز و از اين حرفها. ديگه الان دي جيمون و اين دري وري‌ها اومده كه به نظر من اصلا جالب نيستند. حتي "چرا" با اون همه محبوبيتش بين بچه‌هاي امروزي، بعيد مي‌دونم محبوب‌تر از كلاه قرمزي و پسر خاله، يا حتي مخمل و مادربزرگ توي زمان بچگي ما باشه.
من اگر هم قرار باشه كارتون ببينم، بيشتر دوست دارم همون كارتونهاي سابق مثل تام و جري يا پلنگ صورتي رو ببينم. هر چند كه بارها ديده باشم. خب! بگذريم. بريم سر اصل ماجرا!
تقريبا يه چند سالي ميشه كه سريالي به نام آنه شرلي پخش ميشه. و صدا و سيما، هر از چندگاهي دوباره شروع ميكنه به پخش مجدد اين سريال. اسم كامل سريال هم هست، آن شرلي در گرين گيبلز!!. نمي‌خوام درباره خود كارتون صحبت كنم . بلكه امروز صحبت درباره چيز ديگه ايه.
‌‌
اگه تا حالا اين سريال رو ديده باشيد و تيتراژ آخر اون رو ديده باشيد، يه آهنگي زده ميشه (همون جايي كه آن شرلي داره با كالسكه ميره و گل هست و از اين چيزهاي رومانتيك !!!!) و گوينده‌اي هم به زبان فارسي كلماتي روي اون آهنگ دكلمه مي‌كنه. حالا يادم نيست چي مي‌گفت. اما چيزي كه واقعا قشنگه، آهنگي هست كه توي اين سريال استفاده مي‌شه.
‌‌
البته من بعيد مي‌دونم كه سازندگان اصلي فيلم، اين آهنگ رو روي كارتون گذاشته باشن و فكر مي‌كنم اين گذاشتن آهنگ روي كارتون، كار خود صدا و سيماست كه هرچي گير ميارند روي هر كاري مي‌گذارند. مثلا اين آهنگ ساز فيلم Last of The Mohican، اگه مي‌دونست كه آهنگش رو توي هر فيلمي كه توي صدا و سيما نشون ميدن، به جاي آهنگ فيلم ميذارن، عمرا اون آهنگ رو نمي‌ساخت:D
خب! بگذريم. برگرديم سر آهنگي كه توي آن شرلي استفاده شد! راستش يكي از دوستان من، اين آهنگ رو خيلي دنبالش مي‌گشت و پيدا هم كرده بودتش. اما از اونجا كه اصل اين آهنگ رو آقايي به نام George Michael خونده، نتونست ازش استفاده كنه. چون همين يه كارمون مونده كه آهنگ خارجي با خواننده گوش كنيم (قابل توجه دوستان روشن فكر! آره آقا! ما متحجريم! اين يه تابو(ت)!!!! است. مي‌دونم. ما خشكيم. دگميم. اصلا هر چي شما بگي درسته. خوب شد؟!!). داشتم مي‌گفتم كه اين بنده خدا خيلي دنبال اين آهنگ مي‌گشت و من هم خودم از اين آهنگ، خيلي خوشم مي‌اومد و چون توي آن شرلي گوش كرده بودم، كاشف به عمل اومده بود كه بالاخره يكي اين آهنگ رو به صورت بي كلام زده. حالا بيابيد پرتقال فروش را!
‌‌
ما نه اسم خواننده رو مي دونستيم (بعدا كه آهنگ پيدا شد، فهميديم كه كي روي اين آهنگ خونده بوده) و نه اسم آهنگ رو مي‌دونستيم و نه اسم آهنگ سازي كه آهنگ رو به صورت بي كلام زده.
اذيتتون نكنم. بالاخره معلوم شد كه بله! خواننده آهنگ همون طوري كه بالا اشاره كردم، آقايي هست به نام George Michael، اسم آهنگ هم هست Careless Whisper و اون پسر خوبي كه آهنگ رو به صورت بي كلام اجرا كرده كه ما بتونيم از اون استفاده كنيم آقاي Richard Clayderman هستش.
حالا اين همه رو براي چي گفتم! براي اينكه بگم، اين آهنگ رو دانلود كنيد و گوش كنيد و براي بار nام ميگم كه اين آهنگ بدون كلام مي‌باشد.
‌‌
حجم: نزديك به 1 مگابايت. كيفيت: WMA 32Kbps Stereo . زمان: 253 ثانيه (4:16 دقيقه). در ضمن اگر دوستان خيلي با اين آهنگ به قول خودموني صفا كردند و با كيفيت ترش!! رو خواستن، بگن كه ما در آرشيو غني !!!! خودمون، با كيفيت MP3 128Kbps اون رو هم داريم. با حجم نزديك به 4 مگابايت.
‌‌
يا علي !!
!!! سوتفاوت
‌‌‌
سلام. راستش چيزهاي ديگري رو آماده كرده بودم كه توي وبلاگ بگذارم . اما بعد ، ياد خاطره اي افتادم كه گفتم بدك نيست ، به شما هم بگم.

قضيه از اين قراره كه دوستان نزديك من مي دونن كه من چند وقتيه به دنبال يك هدفون كوچولوي !!! خوب يا به قول فرنگي earphone مي گردم . منظورم ، اين هدفونهايي هست كه توي گوش قرار مي گيره و موقع استفاده توي خيابان و ... هم تابلو نيست . توي اينترنت هم گشته بودم و ريويو Review هم خونده بودم و يك هدفون خيلي خوب پيدا كرده بودم . اسمش هم بود Sennheiser MX 500 . قيمتش هم تقريبا مناسب بود . نزديك به 25 دلار . چند مدل سوني هم ديده بودم ، كه خيلي خوب بودن و حدس مي زدم كه بشه توي نمايندگي سوني ، توي ايران پيداش كرد . بماند كه ، وقتي رفتم نمايندگي مركزي سوني ، طرف يه هدفون سوني چيني جلوم گذاشت و گفت همينو داريم .

داشتم مي گفتم كه مدتها بود دنبال هدفون ميگشتم و بيشتر توي مجتمع پايتخت توي ميرداماد ، دنبالش بودم . چون اونجا تنوع اجناس زياده . (عجب تبليغي كردم ها !!! )

تا اينكه ، تقريبا 45 روز پيش ، براي خريدن موبايل براي يكي از دوستانم ، رفتيم جمهوري . برادر من هم از سر كار اومد و ما سه نفري ، بعد از خريدن موبايل قرار شد ، حالا كه اومديم يه چرخي هم توي بازار بزنيم .
يه چند دقيقه اي گذشت و ما رسيديم به پاساژ حافظ . همون پاساژي كه روبروي پاساژ علاءالدينه .

اگر دوستان اونجاها رفته باشن و يادشون باشه ، يه مغازه اول پاساژ و سمت چپ پاساژ هست كه وسايل صوتي و تصويري مي فروشه . ما مي خواستيم بريم داخل پاساژ كه يه دفعه چشمم خورد به وسايل پشت ويترين مغازه . ديدم كه يك سري هدفونهاي Sennheiser بسيار حرفه اي پشت ويترينش گذاشته . از اين هدفونهايي كه كاملا گوش رو مي گيره و براي كارهاي ضبط حرفه اي ازش استفاده ميشه .
من به برادرم گفتم ، من ميرم داخل مغازه ، بپرسم هدفوني كه من مي خوام رو داره يا نه . رفتم تو و ديدم كه به ! رامبد شكرابي پشت دخل نشسته . البته فكر كنم صاحب مغازه هم خودش بود . القصه ، من هم اصلا به روي خودم نياوردم و درباره هدفوني كه مي خواستم ، يه مقدار گپ زديم .

... از اينجا تازه اصل خاطره شروع ميشه ...

تا اينكه من بهش گفتم كه من توي آمازون ، ديدم كه قيمت اين هدفون ، 25 دلاره . آقا ! يه دفعه ديدم كه اين بنده خدا همراه با اون رفيقش كه پشت سر من بود ، زدن زير خنده . اون هم از نوع قهقهه !!! از اينها منظورمه . :)) بعد به من گفت كه آمازون چيكار مي كردي ؟
آقا ! من هم كه توي اين مواقع ، دوزاريم ميشه 27 تومني ؛ نفهميدم اين بنده خدا ، چرا اين سوال رو پرسيد . يعني در اصل فهميدم ، ولي اشتباه فهميدم . حالا آخر ماجرا بهتون ميگم چرا اشتباه فهميدم .

القصه ! اين بنده خدا گفت كه من خودم ندارم ، بذار زنگ بزنم از يكي از دوستانم بپرسم . توي همين حين كه خواست زنگ بزنه ، چون من ديدم كه برادرم و اون دوستم ، بيرون مغازه منتظر من هستن ، رفتم و بهشون گفتم كه كار من چند دقيقه ديگه طول ميكشه و برگشتم داخل مغازه . آقا رامبد !! هم تلفنش تموم شد و به من گفت كه طرف ميگه من فقط سه تا از اين هدفون دارم و 37 هزار تومن قيمتشه .

من هم كه قيمت رو خيلي بالاتر از قيمت واقعي خود هدفون مي دونستم ، شروع كردم به صحبت كه بابا ! قيمت اين هدفون ماكزيمم 25 هزار تومنه ( با دلار هزار تومن) و نه 37 هزار تومن .
اين جمله رو كه گفتم يه دفعه ديدم به من گفتش كه شما كه خارج رفتيد !! بايد بدونيد كه قيمت هاي اونجا با اينجا فرق مي كنه و منِ دوزاري كج ، هم در حين گفتن اين جمله آقا رامبد ! توي اين فكر بودم كه اين بنده خدا براي چي داره ميگه من خارج بودم ؟!! و باز هم پيش خودم گفتم كه احتمالا خواسته هندونه بذاره زير بغلمون تا جنس رو بهمون گرون بده ! چون هيشكي اگه ندونه ، خودم مي دونم كه من شايد خارج زده باشم اما تا حالا خارج نرفتم :) !!!

هيچي ! قضيه تموم شد . من گفتم كه گرونه و اومدم پايم رو از مغازه بذارم بيرون ، ديدم اي بابا ! اينها دوباره شروع كردند به قهقهه زدن و من باز هم نفهميدم اينها براي چي خنديدند .
تا اينكه فرداي اون روز ، وقتي كه پشت كامپيوتر نشسته بودم و داشتم فكر مي كردم ، يه دفعه دوزاريم افتاد كه اي بابا ! من از آمازون چي توي ذهنم بوده و اون بنده خدا چي !!!
حالا ، هم خنگول بودن من سبب اين سوتفاهم شد و هم عدم اطلاع اون بنده خدا از آمازون !!!! شما چي فكر مي كنيد ؟!!

توضيح 1 : همونطوري كه دوستان مي دونن ، آمازون ، البته اوني كه منظور من بود !، يكي از بزرگترين سايتهاي فروش محصولات مختلف توي دنياست . شعبه هاي مختلفي در ژاپن ، آلمان ، انگلستان ، كانادا ، فرانسه و صد البته در آمريكا داره . از يخچال فريزر تا چكش و اره برقي ، كتاب و سي دي هاي صوتي و تصويري و مجلات و لوازم صوتي تصويري و كفش و اسباب بازي و جواهرات و خيلي چيزهاي ديگه توي اين وبسايت براي خريد و فروش وجود داره كه خودتون بهتره ببينيد . و يكي از بزرگترين مزيت هايش ، نظرهايي است كه كاربران پس از خريدن محصول ، در باره اون محصول ميدن و به قول معروف نمره ميدن . بديهي هست كه اين سايت هيچ گونه خدماتي به كشورهاي تحريم شده از سوي آمريكا ، من جمله ايران نمي ده و من شخصا ، براي ريويو خوندن درباره كتاب هاي كامپيوتري و گوش كردن تكه هايي از موسيقي متنهاي مورد علاقه ام از اين سايت استفاده مي كنم . و وقتي ديدم كه كاربران مختلف ، درباره اون كتاب و يا آهنگ نظر مساعدي دارن ، از جاي ديگه اون رو دانلود مي كنم .

توضيح 2 : اون اشتباهي كه قرار بود توضيح بدم ، اين بود كه من با يكي از دوستان فروشنده كه به دنياي اينترنت و البته آمازون !!! آشنا بود ، وقتي درباره قيمت توي آمازون صحبت مي كردم ، اين ايراد رو به من گرفت كه آمازون به دليل فروش آنلاين محصولات ، تخفيف هاي خيلي خوبي ميده و درست نيست كه ما قيمت هاي تخفيف داده شده آمازون رو به عنوان ملاك قيمت توي ايران در نظر بگيريم . (حرف حساب كه جواب نداره !!) و چون من قبلا سابقه بحث درباره قيمت هاي سايتهاي آنلاين رو با بقيه داشتم ، فكر كردم جنس و نوع خنده و سوال اين آقا رامبد ! كه " توي آمازون چيكار مي كردي " از جنس همون سوالهاست .


توضيح 3 : آمازوني كه آقا رامبد شكرابي منظورش بوده ، اگه اشتباه نكنم جزء يكي از زيباترين و بكرترين جنگلهاي دنياست كه در كشورهاي برزيل ، پرو ، كلمبيا ، اكوادور و ... مي باشد و من رو ياد يكي از كتابهاي ژول ورن كه اسمش يادم نيست ميندازه . اين هم لينكي كه اگه خواستيد تشريف ببريد اونجا ! بدونيد في !! چقدره .

توضيح 4 : دوستان ملا لغت ! احتمالا اگه رفتند توي سايت آمازون و اون هدفون رو ديدند ، لطفا به ما گير ندهند كه قيمت اين هدفون 20 دلاره و نه 25 دلار . چون اگر اشتباه نكنم قيمت اين هدفون رو من 2 ماه پيش كه ديده بودم 25 دلار بود .دقيقا يادم نيستش !!!
توضيح 5 : دوستان سايت ايران اكتور لطف كنند و تايتل صفحه آقاي شكرآبي رو يه نگاهي بيندازند . خداي ناكرده سوتفاوت !!! نشه .

والسلام .
عتيقه
‌‌
سلام
------
خيلي وقت بود ننوشته بودم يا به قول هري قلمي نكرده بودم. خوب دليلش هم واضح بود ديگه. من هم مثل خيلي‌هاي ديگه درگير امتحاناتم بودم. هرچند اگه بگم نشسته بودم و مثل بچه آدم مي‌خوندم يه دروغ بزرگه اما همين كه فكرم رو مشغول كرده بود براي ننوشتن كافيه.
نمي‌دونم چي بگم. اصلا نمي‌دونم امتحانهام رو چه جوري دادم. البته به نظر خودم تو اين چهار سال بهترين امتحانهايي كه مي‌تونستم داده باشم مربوط به اين ترمه. اما با اين وجود خودم به خودم شك دارم. آخه مي‌دونيد با اين وضع درس خوندن من، اين ترم كمتر از ساير ترمها درس خوندم (شايد يك دهم) شك مي‌كنم كه گاهي شايد اين قدر از امتحانها اوت بود كه هر چرت و پرتي نوشتم فكر كردم درست ترين جوابي بوده كه خود استاد هم نمي‌تونسته از اين مساله در بياره.
بگذريم بالاخره نمره‌ها مياد و معلوم مي‌شه چيكار كرديم.
------
راستش رو بگم چند وقت پيش (تابستون) رفته بودم زواره. ظهر بود و گرما نمي‌گذاشت از خونه بيام بيرون. شايد نزديك 50 درجه. نمي‌دونم چه طور شده بود اون روز ظهر سر از خونه‌ي پدري (خانه پدربزرگم) در‌اورده بودم. و البته اونجا پرنده هم پر نمي‌زد. خيلي حوصله‌م سر رفته بود. بر و بچ هم هيچ‌ كدومشون با من نبودن. اصلا يادم نمي‌آد اونجا چه‌كار داشتم كه رفته بودم اونجا. وقتي ديدم كاري براي انجام دادن ندارم بهترين راه حل خوابيدن بود اما مگه گرما مي‌گذاشت كسي بخوابه. در همين حين فكرهاي پليد سراغم اومد و يه دفعه حس فضوليم گل كرد. پاشدم و شروع كردم به گشتن خونه پدربزگ مرحوم. چيز خاصي نداره اما يك سري جاها مثل تنور و آب انبار و ... داره كه بعدا به علت از كار افتادن تبديل به انباره شده. من هم به سرم زده بود كه برم وسط اين خاك و خل پر از مار و عقرب و ... ببينم چي پيدا مي‌كنم. بعضي از اين وسايل شايد بيش از 50 - 60 سال قدمت داشت و بعضي هم بيشتر. به هر حال از زور بيكاري رفتم و شروع كردم به گشتن و خوشبختانه به كاهدون نزده بودم. چيزهاي جالبي گيرم اومد كه يواشكي دور از چشم سايرين كش رفتم و با خودم به تهران آوردم كه اگه وقت شد مي‌گم.
اما چيزي كه توجه من رو جلب كرد و باعث نوشتن اين مطلب شد يك كتاب بود كه اون رو توي صندوقچه‌ي شخصي پدر بزرگ يافتم. يك كتاب در مدح حضرت علي (ع) بود. يك كتاب چاپي رنگ و رو رفته كه نفهميدم چاپ چه ساليه اما از نوشته‌هاي پدر بزرگ كه بين كتاب گذاشته بود اينجور بر ميومد مال سالهاي بين 1330-1340 بايد باشه. آخه مي‌دونيد بعضي از شعر‌هاي كتاب رو با خط خودش نوشته بود و گذاشته بود اون وسط و بالاش هم تاريخ زده بود.
الان اون كتاب پيش منه اما نمي‌دونم چه جوري ازش محافضت كنم. دست بهش مي‌زنم پودر مي‌شه.
به هر حال به مناسبت عيد غدير يكي از شعر‌هاي اون كتاب رو در مطلب بعدي خواهم گذاشت. اميدوارم لذت ببريد.
------
والسلام
سعدي
‌‌‌
هشيار کسي بايد، کزعشق بپرهيزد
وين طبع که من دارم،با عقل نياميزد
آنکس که دلي دارد،آراسته معني
گرهردو جهان باشد، در پاي يکي ريزد
گر سيل عقاب آيد،شوريده نينديشد
ور تير بلا بارد،ديوانه نپرهيزد
آخر نه منم تنها، در باديه‌ي سودا
عشق لب شيرينت، بس شور بر انگيزد
بي‌بخت چه فن سازم، تا برخورم ازوصلت
بيمايه زبون باشد،هرچند که بستيزد
فضلست اگرم خواني، عدلست اگرم راني
قدرتو نداند آن، کز زجر تو بگريزد
تا دل بتو پيوستم، راه همه دربستم
جايي که تو بنشيني، بس فتنه که برخيزد
سعدي نظر از رويت کوته نکند هرگز
ور روي بگرداني، در دامنت آويزد
‌‌‌
مرج البحرين يلتقيان
‌‌
سلام.
سالروز ازدواج حضرت مولي الموحدين، اميرالمومنين، علي (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) را به همتون تبريك مي‌گم. راستش رو بگم، اين بائوباب مارو بيچاره كرد، اينقدر گفت كه يه چيز بنويس. ما هم براي اينكه دست از سر كچل ما ور داره طبق عادت اين سايت كه هي فقط بلده شعر بنويسه، يه شعر براي دانلود مي‌ذاريم. اما اين شعر نه مال استاد شجريانه و نه خواننده‌هاي مشهور ديگر. اين شعر از يه كاستي به نام نجوا شماره 1 انتخاب شده كه همگي اشعارش درباره اميرالمومنين مي‌باشد و نه بصورت مداحيه و نه بصورت ترانه‌اي. خودتون بايد گوش كنيد تا بفهميد. توي جلد نوار نوشته شده، "در اين مجموعه از صداي آلات موسيقي استفاده نشده است". انتخاب اين شعر هم بخاطر اينكه درباره حضرت زهرا و اميرالمومنين خوانده شده. اگر علاقه‌مند به اين آهنگ شديد، توي نوارفروشي‌ها به دنبال كاستش نگرديد. يه بنده خدايي اين كاست رو تهيه كرده و كاستها هم پيش خودشه و اونجوري كه شنيدم پولش رو خرج كارهاي خيريه مثل خريدن جهيزيه و اين حرفا كرده. درست يا غلط بودن گفتار رو نمي‌دونم. در ضمن كاست شماره 2 هم اومده كه درباره حجه ابن الحسن (عج) مي‌باشد. گفته آخر اينكه موضوعات اين نوار كه الان فقط بخشي از اون رو گذاشتم، از مدح اميرالمومنين شروع ميشه. به غدير ميرسه. شهادت حضرت زهرا رو ذكر مي‌كنه و آخر سر هم به حجه ابن الحسن ميرسه.
اول شعر رو هم مي‌نويسم. بقيش رو گوش كنيد.
بي تو مولا فقير مي‌ميرم .... گر نيايي حقير مي‌ميرم
ثروت من فقط ولايت توست .... كي دگر من فقير مي‌ميرم
به صفاي تو مي‌خورم سوگند ....گر بگويي بمير، مي‌ميرم
‌‌
در ضمن براي دانلود آهنگ روي "مرج البحرين يلتقيان" برويد.
اين شعر نزديك به دو و نيم مگابايته و ده دقيقه هم زمانش مي‌باشد.
يا علي
يكي به دادم برسه
‌‌
خوب از امروز به طور رسمي امتحانات مون كليد خورد
براي شروع بد نبود. امروز 6 واحد امتحان داشتم. يعني الان كه دارم مي‌نويسم چيزي از مغزم باقي نمونده.
به لطف برنامه ريزي دقيق امروز كه 6 واحد امتحان داشتم. شنبه هم 5 واحد ديگه دارم. يكشنبه هم 3 تا و دوشنبه هم 3 تا و تمام
‌‌
و بدين گونه بود كه من .....................................................
‌‌‌
كوچه سار شب
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي‌زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي‌زند

يكي زشب گرفتگان چراغ بر نمي‌كند
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي‌زند

نشسته‌ام در انتظار اين غبار بي‌سوار
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي‌زند

گذر گهي است پرستم كه اندر او به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي‌زند

دل خراب من دگر خرابتر نمي‌شود
كه خنجر غمت ازين خرابتر نمي‌زند

چه چشم پاسخ است ازين دريچه‌هاي بسته‌ات؟
برو كه هيچ كس ندا به گوش كر نمي‌زند!

نه سايه دارم و نه بر، بيفكنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر كسي تبر نمي‌زند


برگ سبز 216
شعر: ه. ا . سايه
آهنگساز: محمد رضا لطفي
تنظيم كننده: فرهاد فخرالديني
اين بار دو گونه بشنويد:
1) آواز: محمد رضا شجريان
2) دكلمه: سايه
منو
آواي دل
Your Browser doesn't Have Special Plugins...Please Use IE or FireFox or Opera
ياران
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است